کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرچند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرچند
لغتنامه دهخدا
هرچند. [ هََچ َ ] (حرف ربط مرکب ) رجوع به ذیل کلمه ٔ «هر» شود.
-
جستوجو در متن
-
بااینکه
لغتنامه دهخدا
بااینکه . [ ک ِ ] (حرف ربط مرکب )هرچند. اگرچه . با همه ٔ. با. معذلک . معهذا. با تمام این .
-
عووص
لغتنامه دهخدا
عووص . [ ع َ ] (ع ص )گوسفند که شیر ندهد هرچند کوشش کنند. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ابرشم
لغتنامه دهخدا
ابرشم . [ اَ رِ ش َ ] (اِ) ابریشم : دیوه هرچند کابرشم بکندهرچه او بیشتر بخویش تَنَد...رودکی .
-
ندیدن
لغتنامه دهخدا
ندیدن . [ ن َ دی دَ ] (مص منفی )نادیدن . مقابل دیدن . رجوع به دیدن شود : یک دیدن از برای ندیدن بود ضرورهرچند روی مردم دنیا ندیدنی است .صائب .
-
یوسیدن
لغتنامه دهخدا
یوسیدن . [ دَ ] (مص ) لغتی است در یوزیدن به معنی جستن و از اینجاست بیوس یعنی نیکی جوی ، و مفهوم آن غیر طمع است ، هرچند مآل هر دویکی خواهد بود. (آنندراج ). و رجوع به یوزیدن شود.
-
جد مادری
لغتنامه دهخدا
جد مادری . [ ج َدْ دِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) پدر مادر هرچند که بالا رود. نیا. و رجوع به جد شود.
-
با اینهمه
لغتنامه دهخدا
با اینهمه . [ هََ م َ / م ِ ] (حرف ربط مرکب ) با وجود این . با تمام اینها : ... و با اینهمه مانند آب شور هرچند بیش خورده شود تشنگی غالبتر گردد. (کلیله و دمنه ).
-
دار مکافات
لغتنامه دهخدا
دار مکافات . [ رِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خانه ٔکیفرها و به کنایه دنیا را گفته اند، «دنیا دار مکافات است ». هرچند که مکافات بیشتر در جهان دیگر است .
-
کامجو
لغتنامه دهخدا
کامجو. (نف مرکب ) جوینده ٔ تمتع و عیش و عشرت . (ناظم الاطباء). رجوع به کامجوی شود : وصل زن هرچند باشد پیش مرد کامجوروح راحت را کفیل و نقد عشرت را ضمان .اوحد سبزواری .
-
گلاب چشم
لغتنامه دهخدا
گلاب چشم . [ گ ُ ب ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشک . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 42) : هرچند از آفتاب بود تلخی گلاب شد تلخ از ندیدن رویت گلاب چشم .صائب (از آنندراج ).
-
نوشتنی
لغتنامه دهخدا
نوشتنی . [ ن ِ وِ ت َ ] (ص لیاقت ) که قابل نوشتن است . که لایق تحریر و کتابت است . که نوشتن و تحریر و ثبت آن ممکن یا به مصلحت باشد : هرچند نیست درد دل ما نوشتنی از اشک خود دو سطر به ایما نوشته ایم .صائب .
-
علت عادی
لغتنامه دهخدا
علت عادی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) امری که برحسب عادت ، مؤثر در چیزی باشد، هرچند که از لحاظ حکم عقلی نتوان رابطه ٔ علیّت میان آن دو برقرار کرد. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
-
ورچه
لغتنامه دهخدا
ورچه . [ وَ چ ِ ] (حرف ربط مرکب ) مخفف وگرچه . و اگرچه . (ناظم الاطباء). هرچند : به آتش در شود گرچه چو خشم اوست سوزنده به دریا در شود ورچه چو جود اوست پهناور.(از لغت نامه ٔ اسدی ).