کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام سردار ایرانی که با خالدبن ولید حرب کرده ودر کاظمیه کشته شد و «اکفر من هرمز» که در امثال عرب آمده مراد این هرمز است . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )... ابن شاپور. رجوع به هرمز اول و ساسانیان شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ] (اِخ ) بندر... رجوع به هرمز (جزیره ٔ هرمز) شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [هَُ م ُ ] (اِخ ) رباطی بوده است در حدود ورامین در ناحیتی مشهور به جرم جوی که در حدود سیزده فرسنگ با دامغان فاصله داشته و بر سر راه ورامین به دامغان بوده است . (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص 173).
-
واژههای مشابه
-
فرخ هرمز
لغتنامه دهخدا
فرخ هرمز. [ ف َرْ رُ هَُ م َ ] (اِخ ) یکی از سپهبدان دوره ٔ ساسانی است که در زمان سلطنت آزرمدخت مدعی تاج و تخت شد و آزرمدخت را به زنی خواست و چون آزرمدخت نمیتوانست با پیشنهاد او علناً مخالفت کند در نهان وسایل قتل او را فراهم آورد. رستم فرخزادو فرخ زا...
-
هرمز اول
لغتنامه دهخدا
هرمز اول . [ هَُ م ُ زِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ساسانی . پسر شاپور اول . رجوع به ساسانیان شود.
-
هرمز پنجم
لغتنامه دهخدا
هرمز پنجم . [ هَُ م ُ زِ پ َ ج ُ ] (اِخ ) وی از آخرین پادشاهان ساسانی و نوه ٔ خسروپرویز است که پس از آزرمیدخت روی کار آمد سلطنت او در حدود سال 630 م . بوده است و از حوادث دوران او اطلاعی در دست نیست .رجوع به ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن تر...
-
هرمز چهارم
لغتنامه دهخدا
هرمز چهارم . [ هَُ م ُ زِ چ َ رُ ] (اِخ ) وی معروفترین هرمزهای ساسانی و پسر انوشیروان عادل بود.رجوع به هرمزبن خسرو و نیز رجوع به ساسانیان شود.
-
هرمز سوم
لغتنامه دهخدا
هرمز سوم . [ هَُ م ُ زِ / س ِوْ وُ ] (اِخ ) پسر یزدگرد دوم ساسانی . رجوع به هرمزبن یزدجرد و نیز رجوع به ساسانیان شود.
-
هرمز دوم
لغتنامه دهخدا
هرمزدوم . [ هَُ م ُ زِ دُوْ وُ ] (اِخ ) رجوع به هرمزبن نرسی ، هرمزد دوم و نیز رجوع به ساسانیان شود.
-
جزیره ٔ هرمز
لغتنامه دهخدا
جزیره ٔ هرمز. [ ج َ رَ ی ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) از جزایر خلیج فارس است و در 34هزارگزی جنوب شرقی بندرعباس واقع شده و زمین آن غیرقابل زراعت و فاقد آب جاری است . معادن یاقوت و گوگرد ونمک و جز آن دارد. این جزیره دفاعگاه خوبی برای باب هرمز و بندرعباس محسوب می...
-
راذ هرمز
لغتنامه دهخدا
راذ هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از قضات عهد ساسانی . (ایران در زمان ساسانیان ص 76).
-
کاردیر هرمز
لغتنامه دهخدا
کاردیر هرمز. [ هَُ م ُ / م َ] (اِخ ) کارتیر. کرتیر. موبدی در عهد ساسانی که کتیبه ای از او در نقش رجب و کتیبه ٔ دیگری از همو در بالای نقش برجسته ٔ شاپور در نقش رستم وجود دارد. (سبک شناسی ج 1 ص 42). و رجوع به کرتیر و «کرتیر هرمز» شود.
-
استاد هرمز
لغتنامه دهخدا
استاد هرمز. [ اُ هَُ م ُ ] (اِخ ) رجوع به هرمز و الجماهر بیرونی ص 201 شود.
-
باب هرمز
لغتنامه دهخدا
باب هرمز. [ ب ِ هَُ م ُ ] (اِخ ) بابی بین خلیج فارس و بحر عمان .