کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هرجل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هرجل
لغتنامه دهخدا
هرجل . [ هَُ ج ُ ] (ع ص ) مرد گشاده کام . (منتهی الارب ). البعید الخطو. ج ، هراجل . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
حرجل
لغتنامه دهخدا
حرجل . [ ح َ ج ُ ] (ع اِ) حرجول . حرجوان . ازیراکس . ازیراکن (مصحف ازیراکس ).
-
حرجل
لغتنامه دهخدا
حرجل . [ ح ُ ج ُ ] (ع ص ، اِ) مردم دراز. (مهذب الاسماء). مرد درازبالا. (منتهی الارب ). ج ، حَراجِل . || شتاب رو. || ملخ بزرگ سبز.
-
حرجل
لغتنامه دهخدا
حرجل . [ح َ ج َ ] (ع اِ) گروهی از اسپان . || گروهی از ملخ . || زمین بی آمیغ. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
هراجل
لغتنامه دهخدا
هراجل . [ هََ ج ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ هرجل . (ناظم الاطباء).