کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هدور
لغتنامه دهخدا
هدور. [ هَُ ] (ع مص ) نیک دراز گردیدن گیاه و انبوه و تمام شدن آن . || افتادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
حدور
لغتنامه دهخدا
حدور. [ ح َ ] (ع اِ) زمین نشیب . (منتهی الارب ). جای نشیب .
-
حدور
لغتنامه دهخدا
حدور. [ ح َدْ وَ ] (ص مرکب ) (از: حد + وَر) محدود. حدپذیر. متناهی . مقابل بی حد و نامحدود.
-
حدور
لغتنامه دهخدا
حدور. [ ح ُ ] (ع اِ) الطریق من العلو الی السفل . راه سرازیری .
-
حدور
لغتنامه دهخدا
حدور. [ ح ُ ] (ع مص ) فرودآمدن به نشیب . (از منتهی الارب ). || برآماهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آماسیدن . (از منتهی الارب ). آماس پیدا کردن . ورم کردن . باد کردن . حَدْر. رجوع به حَدْر شود.