کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هدجة
لغتنامه دهخدا
هدجة. [ هََ دَ ج َ ] (ع مص ) نالیدن ناقه . (منتهی الارب ). نالیدن ناقه بر بچه هایش . (اقرب الموارد). || (اِ) ناله ٔ ناقه . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
حدجة
لغتنامه دهخدا
حدجة. [ ح َ دَ ج َ ] (ع اِ) مرغی است . || کالک کنبزه . خرچه . یکی حَدَج . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
هدج
لغتنامه دهخدا
هدج . [ هََ ] (ع مص ) به رفتار پیران رفتن . || لرزان رفتن شترمرغ . || ناله و صدا کردن باد. (از اقرب الموارد). رجوع به هدجان و هداج و هدجة شود.