کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدایت خط مشغول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هدایت آشتیانی
لغتنامه دهخدا
هدایت آشتیانی . [ هَِ ی َ ت ِ ] (اِخ ) از شعرا و درباریان دوره ٔ قاجاریه است . رضاقلی خان هدایت نویسد: میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر است . والد ماجدش میرزا حسین آشتیانی با میرزاحسن مستوفی الممالک بنی عم بود. در دولت خاقان خلدآشیان جزو مستوفیان خاصه ٔ دیوا...
-
هدایت آقداغ
لغتنامه دهخدا
هدایت آقداغ . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوره تو از بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین ، واقع در 5 هزارگزی باختر قصرشیرین و 2 هزارگزی مرز ایران و عراق . ناحیه ای است دامنه گرمسیر و دارای 150 تن سکنه . از قنات و چاه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات د...
-
هدایت خان
لغتنامه دهخدا
هدایت خان . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) رشتی . حاکم رشت در اواخر دوره ٔ کریم خان زند. (از مجمل التواریخ گلستانه ، ص 282).
-
هدایت شهسوار
لغتنامه دهخدا
هدایت شهسوار. [ هَِ ی َ ش َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوره تو از بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین واقع در9 هزارگزی باختر قصرشیرین ، کنار رودخانه ٔ قوره تو، در مرز ایران و عراق . ناحیه ای است تپه ماهور، گرمسیر ودارای 200 تن سکنه . از رودخانه ٔ قوره تو ...
-
صادق هدایت
لغتنامه دهخدا
صادق هدایت . [ دِ ق ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) وی فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ایران است . پدران وی پیوسته شاغل مقامات عالی دولتی و مناصب نظامی بودند. صادق در 28 بهمن 1281 هَ . ش . در تهران تولد یافت . او بیشتر عمر خود را در تهران بسر برد و طولانی تری...
-
مهدیقلی هدایت
لغتنامه دهخدا
مهدیقلی هدایت . [ م َ ق ُ ی ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) حاج مخبرالسلطنه . از رجال ادب و سیاست بود. رجوع به هدایت ، مهدیقلی شود.
-
چراغ هدایت
لغتنامه دهخدا
چراغ هدایت . [ چ َ / چ ِ غ ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم (ص ). حضرت رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله . (مجموعه ٔ مترادفات ص 123). چراغ شرع . || قرآن مجید. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272). کنایه از قرآن مجید. چراغ شرع . رجوع به چراغ شرع شود.
-
هدایت آباد بازه شیخ
لغتنامه دهخدا
هدایت آباد بازه شیخ . [ هَِ ی َ دِ زِ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، واقع در سه هزارگزی خاور مشهد و کنار راه شوسه ٔ عمومی مشهد به سرخس . ناحیه ای است واقع در جلگه ، معتدل و دارای 357 تن سکنه . از قنات مشروب میشود...
-
جستوجو در متن
-
شمس العلماء
لغتنامه دهخدا
شمس العلماء. [ ش َ سُل ْ ع ُ ل َ ] (اِخ ) حاج میرزا محمدحسین قریب . ملقب به شمس العلماء و متخلص به ربانی (متولد گرکان از توابع آشتیان ، 1222 متوفای 1305 هَ .ش .). وی مقدمات علوم را در زادگاه خود گرکان آموخت . سپس برای تکمیل تحصیلات به قم شتافت ودر آن...
-
صبا
لغتنامه دهخدا
صبا. [ ص َ ] (اِخ ) فتح علی خان . وی از مردم کاشان است و در شیراز به سر می برد. هدایت در ریاض العارفین از وی به ملک الشعرا و سلطان البلغا و افصح المتأخرین و المعاصرین تعبیر کند و گوید: آن جناب از اعیان و اشراف شهر کاشان بود و مدتی در شیراز به سر برد...
-
منتظر
لغتنامه دهخدا
منتظر. [ م ُ ت َ ظِ ] (ع ص ) درنگ کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه درنگ می کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || چشم دارنده . (دهار) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه چشم می دارد و کسی که انتظار می کشد و چشم داشت دارد...
-
الموت
لغتنامه دهخدا
الموت . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مشهور که مابین قزوین و گیلان واقع است و آن را بسبب ارتفاعی که دارد اله موت گفتندی یعنی عقاب آشیان ، چه اله عقاب و آموت بمعنی آشیان باشد، و چون عقاب در جاهای بلند آشیان میکند آن قلعه را بدین نام خواندند و بکثر...
-
مخالف
لغتنامه دهخدا
مخالف . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) دشمن . خصم . (ناظم الاطباء). خلاف کننده . (آنندراج ) : عطات باد چو باران و دل موافق خویدنهیب آتش و جان مخالفان پده باد. شهید بلخی .مخالفان تو بی فره اند و بی فرهنگ معادیان تو نافرخ اند و نافرزان . بهرامی .زند زند چه ؟ زند ب...
-
کاتبی ترشیزی
لغتنامه دهخدا
کاتبی ترشیزی . [ ت ِ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲ ملقب به شمس الدین . دولتشاه سمرقندی در طبقه ٔ ششم از تذکره ٔ خود احوال او را ذیل عنوان «قدوةالفضلاء و اُسوةالشعراء مولانا محمد کاتبی نوراﷲ مرقده » چنین نویسد:هدایت ازلی در شیوه ٔ سخن گذاری مساعد طبع ...