کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هدایت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) (میرزا...) خلف میرزا شاه تقی نصرآبادی نویسد: جوان قابل بآرامی است در اوانی که به اصفهان بود به نوعی سلوک میکرد که دشمن و دوست زبان تحسین می گشودند و او را بیکدیگر مینمودند. در وقتی که والد او شیخ الاسلام مشهد مقدس بود وی نی...
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) صادق . رجوع به صادق هدایت شود.
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) مهدیقلی ... از خاندان معروف هدایت و از بستگان رضا قلیخان است . وی از مطلعان تاریخ و فرهنگ ایران بود و در سیاست بمناصب عالی رسید آثار بسیاری از خود بجا گذاشته و آنچه بطبع رسیده عبارت است از:1- فوائدالترجمان در تعلیم زبان فرا...
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ](اِخ ) طبرستانی . رجوع به هدایت (رضا قلیخان ) شود.
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ](اِخ ) مخبرالسلطنه . رجوع به هدایت (مهدیقلی ) شود.
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ ](ع اِمص ) هدایة. رهبری . راهنمایی . ارشاد. رهنمونی . (یادداشت به خط مؤلف ). نمایش راه راست و راهنمایی ودلالت و نجات از گمراهی . (ناظم الاطباء) : بنده آنچه داند از هدایت و معونت به کار دارد تا کار بر نظام رود. (تاریخ بیهقی ).قومی ک...
-
هدایت
لغتنامه دهخدا
هدایت . [ هَِ ی َ] (اِخ ) رضاقلی خان طبرستانی ملقب به لله باشی در تهران متولد شد و در شیراز به تحصیل دانش پرداخت . در موقع سفر فتحعلیشاه به اصفهان مورد توجه شاه قرار گرفت و به لقب امیرالشعرائی مفتخر گردید. چون فتحعلیشاه درگذشت به دربار محمدشاه و سپس ...
-
واژههای مشابه
-
هدایت آشتیانی
لغتنامه دهخدا
هدایت آشتیانی . [ هَِ ی َ ت ِ ] (اِخ ) از شعرا و درباریان دوره ٔ قاجاریه است . رضاقلی خان هدایت نویسد: میرزا هدایت اﷲ وزیر دفتر است . والد ماجدش میرزا حسین آشتیانی با میرزاحسن مستوفی الممالک بنی عم بود. در دولت خاقان خلدآشیان جزو مستوفیان خاصه ٔ دیوا...
-
هدایت آقداغ
لغتنامه دهخدا
هدایت آقداغ . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوره تو از بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین ، واقع در 5 هزارگزی باختر قصرشیرین و 2 هزارگزی مرز ایران و عراق . ناحیه ای است دامنه گرمسیر و دارای 150 تن سکنه . از قنات و چاه مشروب میشود. محصول عمده اش غلات د...
-
هدایت خان
لغتنامه دهخدا
هدایت خان . [ هَِ ی َ ] (اِخ ) رشتی . حاکم رشت در اواخر دوره ٔ کریم خان زند. (از مجمل التواریخ گلستانه ، ص 282).
-
هدایت شهسوار
لغتنامه دهخدا
هدایت شهسوار. [ هَِ ی َ ش َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قوره تو از بخش مرکزی شهرستان قصرشیرین واقع در9 هزارگزی باختر قصرشیرین ، کنار رودخانه ٔ قوره تو، در مرز ایران و عراق . ناحیه ای است تپه ماهور، گرمسیر ودارای 200 تن سکنه . از رودخانه ٔ قوره تو ...
-
صادق هدایت
لغتنامه دهخدا
صادق هدایت . [ دِ ق ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) وی فرزند اعتضادالملک و از خاندان اشراف ایران است . پدران وی پیوسته شاغل مقامات عالی دولتی و مناصب نظامی بودند. صادق در 28 بهمن 1281 هَ . ش . در تهران تولد یافت . او بیشتر عمر خود را در تهران بسر برد و طولانی تری...
-
مهدیقلی هدایت
لغتنامه دهخدا
مهدیقلی هدایت . [ م َ ق ُ ی ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) حاج مخبرالسلطنه . از رجال ادب و سیاست بود. رجوع به هدایت ، مهدیقلی شود.
-
چراغ هدایت
لغتنامه دهخدا
چراغ هدایت . [ چ َ / چ ِ غ ِ هَِ ی َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت رسول اکرم (ص ). حضرت رسول خدا صلی اﷲ علیه وآله . (مجموعه ٔ مترادفات ص 123). چراغ شرع . || قرآن مجید. (مجموعه ٔ مترادفات ص 272). کنایه از قرآن مجید. چراغ شرع . رجوع به چراغ شرع شود.