کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجیمة
لغتنامه دهخدا
هجیمة. [ هََ م َ ] (ع ص ، اِ) شیر که در مشک نو ریزند و دوغ ناکرده خورند. (منتهی الارب ). || شیر دفزک . (منتهی الارب ). شیر غلیظ. (اقرب الموارد). || شیر جغرات شده . (منتهی الارب ). || شیر نزدیک جغرات شدن رسیده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
طارق
لغتنامه دهخدا
طارق . [ رِ ] (اِخ ) ابن عوف . مؤلف عقدالفرید نام او را ذیل عنوان (یوم غول الثانی ) یکی از ایام معروف عرب آورده و گوید دو پسر هجیمة در ضمن عده ای از لشکریان ، به قبیله ٔ بنی یربوع فرود آمدند و به زنهار طارق بن عوف درآمدند، با وی بموضعی که آبی معروف ...
-
هجین
لغتنامه دهخدا
هجین . [ هََ] (ع ص ) ناکس . (منتهی الارب ). لئیم . (اقرب الموارد). || فرومایه از هر چیز. (منتهی الارب ). || آن که پدرش آزاد و مادرش پرستار باشد. (منتهی الارب ). عربی که کنیززاده باشد و ازهری گوید: هجین کسی است که پدرش عرب و مادرش کنیزی غیرمحصنه بود و...