کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجوم آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجوم آباد
لغتنامه دهخدا
هجوم آباد. [ هَُ ] (اِخ ) نام محلی است کنار راه سنندج به کرمانشاه ، میان دار چالمان و برنجان ، در صدهزارگزی سنندج . (از جغرافیای سیاسی مسعود کیهان ). دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 60 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه ...
-
جستوجو در متن
-
دهلی
لغتنامه دهخدا
دهلی . [ دِ ] (اِخ ) شهری در هندوستان که قبل از غلبه ٔ انگلیس بر این مملکت پایتخت بوده و مسجد جامع آن از نوادر روزگار است و این شهر که در روی رود جمنا بنا شده در سال 1274 هَ .ق . به تصرف سپاه انگلیس درآمد. (ناظم الاطباء). نام شهری بزرگ و معروف به هند...
-
زاهرة
لغتنامه دهخدا
زاهرة. [ هَِ رَ ] (اِخ ) از قصرهای باشکوه دوره ٔ اسلامی در اندلس است . جرجی زیدان آرد: منصوربن ابی عامر. در سال 368 هَ . ق . از الناصر تقلید کرد و کاخی بنام الزاهر بنا کرد که هم منزل و هم سنگر و دژ بشمار میرفت . منصور این کاخ را در کنار رود قرطبه برپ...
-
دماوند
لغتنامه دهخدا
دماوند. [ دَ وَ ] (اِخ ) شهرکوچک دماوند مرکز شهرستان دماوند تابع استان مرکزی است . این شهر در هفتادهزارگزی خاوری شهر تهران واقع و مختصات جغرافیایی آن بشرح زیر است : طول 52 درجه و سه دقیقه ٔ شرقی گرینویچ ، عرض 35 درجه و 43 دقیقه ٔ عرض شمالی . ارتفاع آ...
-
بافران
لغتنامه دهخدا
بافران . (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین که در 50 هزارگزی جنوب خاور نایین متصل به شوسه ٔ نایین به عقدا در جلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 1978 تن سکنه ، آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات و میوه و شغل م...
-
تارب
لغتنامه دهخدا
تارب . (اِخ ) مرکز ایالت پیرنه ٔ علیا در 849هزارگزی پاریس ، بر ساحل چپ رود «آدور» . آب آنجا بوسیله ٔ دو آب راهه ٔ وسیع در تمام محله ها که دارای 26055 تن سکنه است پخش می گردد، ساختمانهای شهر با مرمر وآجر بنا شده است . دارای چند کلیسای بزرگ متعلق به او...
-
نیشابور
لغتنامه دهخدا
نیشابور. [ نی / ن َ ] (اِخ ) نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی : نیوشاهپور . نام اصلی آن نیوک شاهپوهر . بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را یکی از چهار شهر بزرگ خراسان قدیم گفته اند. در دوره ٔ یزدگرد دوم (438 - 457 م .) نیشابور مدت...
-
کاشمر
لغتنامه دهخدا
کاشمر. [ م َ ] (اِخ ) نام یکی از شهرستان های استان نهم کشور ایران و محدود است از طرف خاور به شهرستان تربت حیدریه ، از شمال به شهرستان نیشابور، از باختر و شمال باختری به شهرستان سبزوار و کویر جندق ، از جنوب بکوه یخاب و بلوک بجستان و شهرستان گناباد.آب ...
-
کویر
لغتنامه دهخدا
کویر. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) زمین بی آب و شوره زار باشد، وآن را به عربی قراح گویند. (برهان ). زمین شوره زار. (آنندراج ). زمین شوره زار بی آب وگیاه . (ناظم الاطباء). زمین شوره زار بی آب . (فرهنگ رشیدی ). قاع . (نصاب ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زمین و...
-
ساری
لغتنامه دهخدا
ساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم انوشیروان دادگر از طبقه ٔ آل باوند بوده و با ملوک بنی امیه معاصر ولیکن تا زمان خلافت عباس...
-
تبریز
لغتنامه دهخدا
تبریز. [ ت َ ] (اِخ ) نام شهری است در آذربایجان در اقلیم پنجم ... و مردم آنجا اکثر آهنگرند و جلال الدین سیوطی در لب الالباب نوشته که تبریز بالکسر شهری است قریب آذربایجان و این معرب آن است . (غیاث اللغات ). هدایت در انجمن آرا گوید: در شمال مغرب ایران ...
-
روی نهادن
لغتنامه دهخدا
روی نهادن . [ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) روی گذاشتن . روی آوردن . متوجه شدن . راهی شدن . متوجه گشتن . رفتن . (یادداشت مؤلف ). توجه . (ترجمان القرآن ) : نهاده روی به حضرت چنانکه روی به پیربه تیم واتگران آید از در تیماس . ابوالعباس .همی فزونی جوید اراد...
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...
-
گوتی
لغتنامه دهخدا
گوتی . (اِخ ) طایفه ای از ساکنان قدیم زاگروس که محلشان شمال و مشرق شهرزور بوده است . این گروه نارامسین [ یکی از پادشاهان اکد ] را شکست داده بر بابل مسلطشدند و پس از چند سال نخست همسایه ٔ جنوبی خود یعنی لولوبی ها را ضربتی هولناک زدند ولی در شهرزور نای...