کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هجرتگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هجرتگاه
لغتنامه دهخدا
هجرتگاه . [ هَِ رَ ] (اِ مرکب ) مراغم . (ترجمان القرآن ). جای هجرت . محلی که بدان مهاجرت کنند.
-
جستوجو در متن
-
مراغم
لغتنامه دهخدا
مراغم . [ م ُ غ َ ] (ع اِ) هجرتگاه . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). مهرب . گریزگاه . (از متن اللغة). مذهب . مهرب . (اقرب الموارد). رفتن جای . گریزجای . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || مضطرب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). جای اضطراب . (ناظم الاطباء). ا...
-
حران
لغتنامه دهخدا
حران . [ ح َرْ را ] (اِخ ) هاران . یاقوت گوید: شاید فَعّال یعنی صیغه ٔ مبالغه باشد از حَرَن َ الفرس ، آنگاه که نافرمانی کند و باشد که فَعْلان بود از حَرّ، به معنی عطشان . و اصل آن از حَرّ است . و امراءة حَرّی ̍، و هو حَرّان یَرّان در کلام عرب آمده اس...