کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هبول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هبول
لغتنامه دهخدا
هبول . [ هََ ] (اِخ ) پادشاهی است از پادشاهان عرب و آن را هبولة یا ابن هبولةنیز گویند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). نام پادشاهی مر تازیان را و آن را ابن الهبولة و ابن هبولة نیز گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به هبولة (ابن ...) شود.
-
هبول
لغتنامه دهخدا
هبول . [ هََ ] (ع ص ) زن گم کرده فرزند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). المراءة الثکول . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة) (لسان العرب ). ثاکلة. || زن بی فرزند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زنی که فرزندی برایش باقی نماند. (معجم متن اللغة) (لسان العرب ...
-
واژههای همآوا
-
حبول
لغتنامه دهخدا
حبول . [ ] (اِخ ) جائیست نزدیک حلب : و پادشاه اسلام هفتم صفر از فرات عبور فرمودمحاذی جعبر و صفین و سه شنبه 21 صفر به بالای حبول نزدیک حلب فرودآمد. (تاریخ غازانی چ 1940 م . ص 132).
-
حبول
لغتنامه دهخدا
حبول . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَبل ، ج ِ حِبل . سختی . || بلا. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
ثکول
لغتنامه دهخدا
ثکول . [ ث َ ] (ع ص ، اِ) نعت مؤنث است از ثکل ، مانند ثاکل و ثکلی و ثکلانة. زنی که فرزند یا دوستش نایافت یافوت شده باشد. || هبول . || فلات ثکول ؛ بیابانی که رونده در آن گم گردد و هلاک شود.
-
بی فرزند
لغتنامه دهخدا
بی فرزند. [ ف َ زَ ] (ص مرکب ) (از: بی + فرزند) کسی که دارای اولاد نباشد.(ناظم الاطباء). بلاعقب . بی خلف . ابتر. عقر. هبول . (یادداشت مؤلف ). || فرزند از دست داده : اثکال ؛ بی فرزند گردانیدن مادر. ثکل ؛ بی فرزند شدن مادر. هبل ؛ بی فرزند شدن مادر و پ...