کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هایم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هابس هایم
لغتنامه دهخدا
هابس هایم . (اِخ ) حاکم نشین ناحیه ٔ هوت رن (رن علیا) از آرندیسمان مولهوز که دارای 2000 تن سکنه است . شراب و کیرش آن معروف است .
-
پاپ پن هایم
لغتنامه دهخدا
پاپ پن هایم . [ پ ِن ْ ] (اِخ ) گدوفروا هانری دُ. نام سرداری آلمانی در جنگهای سی ساله . مولد او 1594 م . مطابق با 1003 هَ.ق . و بسال 1632م . مطابق با 1042 هَ . ق . در لوتزون کشته شده است .
-
واژههای همآوا
-
حایم
لغتنامه دهخدا
حایم . [ ی ِ ] (ع ص ) رجوع به حائم شود.
-
جستوجو در متن
-
باد گرفتن
لغتنامه دهخدا
باد گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) باد در سر کردن . باد در سر گرفتن . متکبر شدن . مغرور شدن . رجوع به باد شود. || در تداول عوام ، بدرد آمدن عضوی از اعضای آدمی . عضوی را باد گرفتن : زیر دنده هایم را باد گرفت . گلویم را باد گرفت . || برای دفع گرمی ه...
-
فاوست
لغتنامه دهخدا
فاوست . (اِخ ) یوهان . نام جادوگر و حقه باز معروف قرن شانزدهم م . است که در ادبیات و افسانه های اروپا شهرت دارد. درباره ٔ واقعیت وجود چنین شخصی سخن بسیار است . نام او نخستین بار در نامه ای آمده است که به تاریخ بیستم اوت 1507 م . بوسیله ٔ راهب کل ، اس...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن حسن کرخی ملقب به فخرالدین . ریاضی دان قرن چهارم هجری است که در جبر و حساب و علوم ریاضی براعت داشته و در سال 420 هَ . ق . [ بنابه قول صاحب کتاب متفکرین اسلام ] وفات یافته است . از مؤلفاتش یکی «کافی فی الحساب » و دی...
-
غار حراء
لغتنامه دهخدا
غار حراء. [ رِ ح َرْ را ] (اِخ ) جایی در کوه حرّا که رسول اکرم صلی اﷲ علیه وآله پیش از بعثت به نبوّت ، شبهای بسیاری برای پرستش و راز و نیاز با خدای خویش در آن منزوی بود. (معجم البلدان ). عایشه روایت کرده است : حضرت رسول اکرم (ص ) موقعی که در غار حرّا...
-
پنت
لغتنامه دهخدا
پنت . [ پ ُ ] (اِخ ) نام ولایت شمالی آسیای صغیر بر کنار پونتوکسن دریای سیاه (بحر اسود) و آن را به لاطینی پنتوس (بنطس عربی ) می گفتند. دولتی در آن سرزمین در عهد قدیم تشکیل شد که به دولت پنت معروف است ایرانیان در عصر داریوش از این سرزمین ایالتی (خشترپا...