کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هاگ
لغتنامه دهخدا
هاگ . (اِ) (اصطلاح طبیعی ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل اسپر و بمعنای آلت تناسل نباتات ذات الالقاح الخفیه که فرانسویها این طبقه نباتات را "aryptogame" میگویند. (فرهنگ غفاری ). || شکل خفته و مقاوم باکتری است که بر اثر ایجاد آن میکرب میتواند در ش...
-
واژههای مشابه
-
هاگ دار
لغتنامه دهخدا
هاگ دار. (نف مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه «eَSporul» فرانسوی . گیاهی که دارای آلت تناسلی گیاهی باشد. (فرهنگ غفاری ). || باکتری که در مواقع لزوم میتواند تشکیل هاگ بدهد.
-
هاگ فشانی
لغتنامه دهخدا
هاگ فشانی . [ ف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporulation» فرانسوی و به معنی پراکنده کردن هاگ . (فرهنگ غفاری ).
-
هاگ گذاری
لغتنامه دهخدا
هاگ گذاری . [ هاگ ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporisation» فرانسوی .
-
جستوجو در متن
-
هاگچه
لغتنامه دهخدا
هاگچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه «Sporule» فرانسوی و به معنی هاگ کوچک . (فرهنگ غفاری ).
-
سیاه زخم
لغتنامه دهخدا
سیاه زخم . [ زَ ] (اِ مرکب ) مرضی است عفونی که عامل مولدش باکتریدی شاربونوز میباشد. این مرض در انسان معمولاً زخمی موضعی و بدخیم تولید میکند. و بندرت اعضای داخلی روده و ریه را میگیرد. میکرب این مرض در سال 1850 م . بوسیله ٔ داون کشف شد، و آن باسیلی است...
-
کپک
لغتنامه دهخدا
کپک . [ ک َ پ َ ] (اِ)کفره . کپره . کره . سبزی و سپیدی که بر روی اطعمه و نانهای مانده افتد و آن نوعی قارچ ذره بینی است . (یادداشت مؤلف ). کفک . (فرهنگ فارسی معین ). اُور (در لهجه ٔ مردم قزوین ). (یادداشت مؤلف ). کفک ها بسرعت در سطح مواد غذایی و در ...
-
قو
لغتنامه دهخدا
قو. [ق َ / قُو ] (اِ) رکوی سوخته و پنبه و صحیح بیخ درختی است که پر ملایم باشد و آتش چخماق در آن زود گیرد. (آنندراج ). رکو و پنبه ٔ نیم سوخته . (ناظم الاطباء). چوب پنبه ای که در آتش روشن کردن با چقماق استعمال میشد.(فرهنگ نظام ). آتش گیره . (ناظم الاطب...
-
مالاریا
لغتنامه دهخدا
مالاریا. (فرانسوی ، اِ) تب لرز. تب لرزه . نوبه . تب آجامی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مرضی عفونی که حاملش نوعی میکرب از راسته ٔ جانوران یک سلولی و جزو هاگ داران است . میکرب این مرض بوسیله ٔ نیش پشه ٔمخصوصی بنام آنوفل که دراماکن باتلاقی و مردابها ب...
-
کفک
لغتنامه دهخدا
کفک . [ک َ ف َ ] (اِ) قارچی است از تیره ٔ کفکها از رده ٔ امیستها (فرهنگ فارسی معین ). کپک (یادداشت مؤلف ). || کفکها [ ج ِ کفک ] تیره ای از قارچها که جزو رده ٔ امیست ها می باشد و بسرعت در سطح مواد غذایی در مجاورت هوا پدید می آیند زیرا که هاگهای آنها ...
-
قارچ
لغتنامه دهخدا
قارچ . (اِ) رستنی است که مانند چتر مدور باشد. در جاهای نمناک بلا تخم میروید و به هندی آن را لگرمتا خوانند. (آنندراج ). قارچها رستنی هائی هستند بیگانه خوار که کلرفیل ندارند و به حالت ساپروفیت بر روی مواد آلی در حال تجزیه میرویند و ممکن است همزیست رستن...