کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هاروت بابلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هاروت بابلی
لغتنامه دهخدا
هاروت بابلی . [ ت ِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به هاروت شود.
-
واژههای مشابه
-
هاروت سوز
لغتنامه دهخدا
هاروت سوز. (نف مرکب ) سوزنده ٔ هاروت : بابل من گنجه ٔ هاروت سوززهره ٔ من خاطر انجم فروز.نظامی (مخزن الاسرار).
-
هاروت فن
لغتنامه دهخدا
هاروت فن . [ ف َ ] (ص مرکب ) کنایه از ساحر و سحرکننده است . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : یارب این کوس چه هاروت فن و زهره نواست که ز یک پرده صدالحانش بعمدا شنوند.خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
بابلی
لغتنامه دهخدا
بابلی . [ ب ِ ] (ص نسبی ) منسوب بشهر بابل : در شب خط ساخته سحر حلال بابلی غمزه و هندوی خال . نظامی .خلق از آن سحر بابلی کردن دل نهاده ببابلی خوردن . نظامی .گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه ساحری بکنم تا بیارمت . حافظ.- اِذخِر بابلی ؛ قسم متوسط ا...
-
سحر
لغتنامه دهخدا
سحر. [ س ِ ] (ع اِ) افسون . (غیاث ). فسون وجادوی و هر چیز که م-أخذ آن لطیف و دقیق باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : چون به ایشان باز خورد آسیب شاه شهریارجنگ ایشان عجز گشت و سحر ایشان بادرم . عنصری .بلی این و آن هر دو نطقست لیکن نما...
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در کنار فرات بر جانب شرقی واقع شده و از اقلیم سیم باشد و آنرا قینان بن انوش بن شیث علیه السلام...