کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هادیراه گود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
هادی گوابر
لغتنامه دهخدا
هادی گوابر. (اِخ ) دهی است از دهستان رحیم آباد بخش رودسر شهرستان لاهیجان که در 16 هزارگزی جنوب رودسرو 4 هزارگزی جنوب باختری رحیم آباد واقع شده است . محلی است کوهستانی که هوای آن معتدل ، مرطوب و مالاریایی است . 78 تن سکنه دارد که به فارسی و گیلکی سخن ...
-
هادی آباد
لغتنامه دهخدا
هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در چهل گزی شمال بیرجند واقع است . کوهستانی و هوای آن معتدل میباشد. 197 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و انواع میوه میباشد. شغل اهالی زراعت است و راهش ...
-
هادی آباد
لغتنامه دهخدا
هادی آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش طبس شهرستان فردوس که در شش هزارگزی باختر طبس واقع شده است .جلگه و گرمسیر و دارای چهل تن سکنه است . بوسیله ٔ قنات آبیاری میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه است . راهش مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
-
هادی خان
لغتنامه دهخدا
هادی خان . (اِخ ) فرزند ارشد مهدی خان که جانشین وی شد و مهدی خان از طرف کریمخان زند عنوان خانی و حکومت تنکابن را گرفت و بعدها یکی از طرفداران آغا محمدخان شد.(سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد بخش انگلیسی ص 22).
-
هادی مهدی غلام
لغتنامه دهخدا
هادی مهدی غلام . [ ی ِ م َ غ ُ ] (اِخ ) اشاره به سرور کائنات محمد مصطفی صلوات اﷲ علیه و آله است .(برهان ) (آنندراج ). محمد معین در حواشی برهان مینویسد این اشاره مأخوذ از شعر خاقانی است : گرچه همه دلکشند، از همه گل نغزترکو عرق مصطفاست ، وآن دگران خاک...
-
جستوجو در متن
-
مرشد
لغتنامه دهخدا
مرشد. [ م ُ ش ِ ](ع ص ، اِ) نعت فاعلی است از مصدر ارشاد. راه راست نماینده . (غیاث ) (آنندراج ). هدایت کننده . (از اقرب الموارد). ارشادکننده . دلیل . رهبر. رهنمون . راهنما. هادی . راهبر. دستگیر : ... من یهداﷲ فهو المهتدو من یضلل فلن تجد له ولیاً مرشدا...