کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
هابیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
هابیل
لغتنامه دهخدا
هابیل . (اِخ ) پسر دومین آدم است . بعضی را گمان چنان است که اسم مسطور (هابیل = نفس ، بخار) دلالت بر کوتاهی عمر هابیل است ، ودیگران بر آنند که چون حوّا دید قاین آن نسل موعود نیست این مطلب داعی بر این شد که با خود فکر نماید که زندگانی را چندان اهمیتی ن...
-
واژههای مشابه
-
شیخ هابیل
لغتنامه دهخدا
شیخ هابیل . [ ش َ ] (اِخ ) تیره ای از نوئی (قسمت چهارم چهار بنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
شیخ هابیل
لغتنامه دهخدا
شیخ هابیل . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است در سه فرسخ بیشتر میانه ٔ شمال و شرق کهکیلویه پِلی بفارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
هابل
لغتنامه دهخدا
هابل . [ ب ِ ] (اِخ ) لغتی است در هابیل . رجوع به هابیل شود.
-
هبیل
لغتنامه دهخدا
هبیل . [ هََ ] (اِخ ) صورتی از کلمه ٔ هابیل است برادر قابیل که فرزندان آدم باشند. (از اقرب الموارد). هابیل پسر آدم . (ناظم الاطباء). رجوع به هابیل شود.
-
لوبیل
لغتنامه دهخدا
لوبیل . (اِخ ) نام پسرزاده ٔ هابیل . (مجمل التواریخ و القصص ص 89).
-
قابل
لغتنامه دهخدا
قابل . [ ب ِ ] (اِخ ) قابیل . فرزند آدم که بر برادر خود هابیل رشک برده او را کشت . رجوع به قابیل شود.
-
قایین
لغتنامه دهخدا
قایین . (اِخ ) قابیل . برادر هابیل . پسر آدم . (آنندراج ). درکتاب تورات به این نام و در قرآن مجید به نام قابیل آمده است . (الموسوعةالعربیة). رجوع به قابیل شود.
-
لیوزاد
لغتنامه دهخدا
لیوزاد. [ ] (اِخ ) نام دختر آدم . بنت آدم ، با هابیل در وجود آمد و او را با قابیل تزویج کردند. (حبیب السیر ج 1 ص 9).
-
لویزه
لغتنامه دهخدا
لویزه . [ ل َ وی زَ ] (اِخ ) نام دختری که با هابیل از یک شکم بود چنانکه اقلیما با قابیل . (برهان ).
-
اقلیمیا
لغتنامه دهخدا
اقلیمیا. [ اِ ] (اِخ ) نام دختر حضرت آدم علیه السلام است که بحباله ٔ هابیل بود. (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به اقلیما شود.
-
تابان
لغتنامه دهخدا
تابان . (اِ) تاوان [ تبدیل «واو» به «ب » ]. غرامت : هابیل گفت مرا در این تابان نیست . (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 2 ص 136).
-
مظلومی
لغتنامه دهخدا
مظلومی . [ م َ ] (حامص ) مظلومیت . ستمدیدگی . حالت مظلوم و مظلوم بودن : و بر مظلومی هابیل و درد دل او می گریند. (لباب الالباب چ سعید نفیسی ص 19).