کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نی چلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نی چلان
لغتنامه دهخدا
نی چلان . [ ن َ چ َ ](اِخ ) دهی است از دهستان برادوست بخش صومای شهرستان ارومیه . در 23هزارگزی جنوب شرقی هشتیان ، در دره ٔ سردسیری واقع و دارای 201 تن سکنه است . آبش از رود نازلو، محصولش غلات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . (از...
-
واژههای مشابه
-
نی نی
لغتنامه دهخدا
نی نی . (اِ)طفل خرد. بچه . کودک . ببه . به به . (یادداشت مؤلف ).- نی نی کوچولو ؛ بچه ٔ کوچک . کودک خرد.- || در مقام تحقیر وتنبیه کسی که اطوار خارج درمی آورد بدو گویند: نی نی کوچولو دیگر وقت این کارهای تو گذشته . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده از فرهنگ فا...
-
نی نی
لغتنامه دهخدا
نی نی . (ق مرکب ) کلمه ای است در نفی که به طور تأکید استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). نه ! نه !. (فرهنگ فارسی معین ) : نی نی که چرخ و دهر ندانند قدر فضل این گفته بود گاه جوانی پدر مرا. ناصرخسرو.نی نی به گمان نیکم از بخت کارم همه چون گمان ببینم .خاقا...
-
گل نی
لغتنامه دهخدا
گل نی . [ گ ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه واقع در 24هزارگزی جنوب تربت و 12هزارگزی باختر راه شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه به رشخوار. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . ش...
-
گواری نی
لغتنامه دهخدا
گواری نی . (اِخ ) باتیستا (1538 - 1612 م .). شاعری است ایتالیایی که در فرار متولد شده . وی مؤلف کتاب تراژدی کمدی «پاستور فیدو» است .
-
کالان نی
لغتنامه دهخدا
کالان نی . (اِخ ) نام محلی است در هندوستان . رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1475 شود.
-
نه نی
لغتنامه دهخدا
نه نی . [ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش نطنز شهرستان کاشان در 12 هزارگزی غرب نطنز و 3 هزارگزی غرب جاده ٔ نطنز به کاشان . در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 340 تن سکنه است . آبش از قنوات ، محصولش غلات و خربزه و انار و انجیر و شغل ...
-
نی احمدبیگ
لغتنامه دهخدا
نی احمدبیگ . [ ن ِ اَ م َ ب ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد. در 20هزارگزی شمال سنجبد (کیوی ) و 11هزارگزی جاده ٔ هروآباد به اردبیل ، درمنطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 128 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولش غلات و ...
-
نی زدن
لغتنامه دهخدا
نی زدن . [ ن َ / ن ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) نی نواختن . با دمیدن در نای آهنگهانواختن . رجوع به نی به معنی مزمار شود : آن یکی نائی که نی خوش می زده ست ناگهان از مقعدش بادی بجست .مولوی .
-
نی آب
لغتنامه دهخدا
نی آب . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نی کوتاه و باریکی که در داخل قلیان در میان آب قرار دارد. نَیاب .
-
نی آباد
لغتنامه دهخدا
نی آباد. [ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش رزآب شهرستان سنندج در 6 هزارگزی جنوب رزاب ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و لبنیات ، شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایرا...
-
نی انبا
لغتنامه دهخدا
نی انبا. [ ن َ اَ ] (اِ) خانه ٔ ساخته شده از نی . (ناظم الاطباء).
-
نی انبان
لغتنامه دهخدا
نی انبان . [ ن َ / ن ِ اَم ْ ] (اِ مرکب ) نام سازی که از نی و چرم سازند. (غیاث اللغات ). نوعی از نی که متصل است به انبانی پر از هوا و آن را می نوازند. (ناظم الاطباء). رجوع به نای انبان شود : افعی چو نی انبان و کشف کاسه رباب است . منوچهری .گاه شیخم گا...
-
نی انبانی
لغتنامه دهخدا
نی انبانی . [ ن َ / ن ِ اَم ْ ](ص نسبی ) نوازنده ٔ نی انبان . (آنندراج ) : نوای شعر من و عرّو گوز نظم عدوبود چو نسبت قانونی و نی انبانی .ملافوقی (از آنندراج ).