کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکوفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکوفال
لغتنامه دهخدا
نیکوفال . (ص مرکب ) نیک فال .(فرهنگ فارسی معین ). نیک اختر. خوش طالع. نیکوطالع.
-
جستوجو در متن
-
نیکوطالع
لغتنامه دهخدا
نیکوطالع. [ ل ِ ] (ص مرکب ) نیکوفال . نیک اختر.
-
خوش اغر
لغتنامه دهخدا
خوش اغر. [ خوَش ْ / خُش ْ اُ غ ُ ] (ص مرکب ) میمون . مبارک . خوش آغال . خوش اغور. نیکوفال .
-
خجسته فالی
لغتنامه دهخدا
خجسته فالی . [ خ ُ ج َت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) خجسته طالعی . حالت خجسته طالعبودن . حالت نکوطالع بودن . حالت خوش فالی . حالت نیکوفال بودن . حالت فرخنده فال بودن . حالت فرخ فال بودن .
-
هفت ملت
لغتنامه دهخدا
هفت ملت . [ هََ م ِل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) اصل هفتادودو ملت هفت ملت است و دیگر ملل منشعبات آن ، و آن هفت اینها هستند: جبری ، قدری ، مشبه ،منزه ، سنی ، شیعی ، خارجی . (از آنندراج ) : یتیمی که ناکرده قرآن درست کتب خانه ٔ هفت ملت بشست . سعدی .کتاب هفت ملت ...
-
دبیر
لغتنامه دهخدا
دبیر. [ دَ ] (ص ، اِ) نویسنده . (برهان ) (از جهانگیری ) (صحاح الفرس ) (اوبهی ). منشی . (برهان ) (جهانگیری ). پناغ . (سروری ). بناغ . (دهار). کاتب . (مهذب الاسماء). ادیب . کتّاب . قلم زن . باسواد. که خط دارد. که خواندن و نوشتن تواند. که کتابت تواند. د...