کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیکلسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیکلسن
لغتنامه دهخدا
نیکلسن . [ ک ُ س ُ ] (اِخ ) رینولد الین . مستشرق معروف انگلیسی است . به سال 1868 م .مطابق 1285 هَ . ق . تولد یافت . در کیمبریج تحصیل زبان فارسی و عربی کرد و به مطالعه در تصوف اسلامی پرداخت . سپس با نشر کتابهائی تصوف اسلامی و شاعران عارف ایرانی را به ...
-
جستوجو در متن
-
زپ
لغتنامه دهخدا
زپ . [ زَ ] (ص ) راست و درست .(برهان ). بمعنی درست آمده . (جهانگیری ) : چشم گردان سوی راست و سوی چپ زآنک نبود بخت نامه راست زپ .مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 5 ص 115).
-
پیشانها
لغتنامه دهخدا
پیشانها. [ ن َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مولوی گوید : آنهمه اندیشه ٔ پیشانهامی شناسد از بدایت جانها.(مثنوی چ نیکلسن دفتر اول ص 103؛ چ خاور ص 35).در شرح مثنوی چ علاءالدوله کلمه را بمعنی پیشینیان گرفته اند. نیکلسن در ترجمه ٔ خود ص 92 به معنی «افکار مربوط ب...
-
قش و دش
لغتنامه دهخدا
قش و دش . [ ق ُ ش ُ دُ / ق َ ش ُ دَ ] (اِ مرکب ) بعضی این ترکیب را به معنی قیل وقال گرفته اند و نیکلسن گوید در اینجا همین معنی را میدهد : از قش خود وز دش خود باز ره که سوی شه یافت آن شهباز ره . مولوی .این قش و دش هست جبر و اختیاراز ورای این دو آمد جذ...
-
منادی گاه
لغتنامه دهخدا
منادی گاه . [ م ُ دا / م ُ ] (اِ مرکب ) محل ندا زدن . جای جار زدن . جایی که به آوازبلند مطلبی را به آگاهی همگان برسانند : بر منادی گاه کن این کار توبر سر راهی که باشد چارسو. مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 23).رجوع به مُنادی ̍ و مُنادی شود.
-
بین اصبعین
لغتنامه دهخدا
بین اصبعین . [ ب َ ن َ اِ ب َ ع َ ] (ع ق مرکب ) میان دو انگشت . میان اصبعین . رجوع به بین الاصبعین شود : دیده و دل هست بین اصبعین چون قلم در دست کاتب ای حسین .مولوی (مثنوی چ نیکلسن دفتر 3 ص 157).
-
بسک
لغتنامه دهخدا
بسک . [ ب َ س س َ] (ع صوت ) ترکیبی از بس ، فارسی به معنی بسیار و کاف ضمیر عربی ، بس است ترا. بسیار است ترا : نک شبانگاه اجل نزدیک شدخَل ّ هذااللعب بسک لاتعد.(مثنوی چ نیکلسن دفتر 6، بیت 462) (از فرهنگ فارسی معین ).
-
گلناک
لغتنامه دهخدا
گلناک . [ گ ِ ] (ص مرکب ) کدر و گِل آلوده و پر از گِل . (ناظم الاطباء): رَدِغ ؛ جای گلناک . وَثیخة؛ زمین گلناک . مکان طان ؛ جای گلناک . ارض متظرمطة؛ زمین سخت گلناک . (منتهی الارب ) : دل ز پایه ٔ حوض تن گلناک شدتن ز آب حوض دلها پاک شد. مولوی (مثنوی چ ...
-
گنگل
لغتنامه دهخدا
گنگل . [ گ َ گ َ ] (اِ) هزل و ظرافت و مزاح و مسخرگی . (از برهان ). هزل و ظرافت . (رشیدی ) : منتظر میباش چون مه نورگیرترک کن این گنگل و نظاره را. مولوی (از رشیدی ).کو قدوم کرو فر مشتری کو مزاح گنگلی ّ سرسری چونک در ملکش نباشد حبه ای جز پی گنگل چه جوید...
-
کوچکین
لغتنامه دهخدا
کوچکین . [ چ َ / چ ِ ] (ص نسبی / ص عالی )کوچکترین و خردترین و کهترین . (ناظم الاطباء). کوچکترین . مقابل بزرگین . (فرهنگ فارسی معین ) : کوچکین رنجور بود و آن وسطبر جنازه ی آن بزرگ آمد فقط. مولوی (مثنوی ).متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانی...
-
تلویم
لغتنامه دهخدا
تلویم . [ ت َل ْ ] (ع مص )مبالغه ٔ لوم . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). سخت نکوهیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ملامت کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || در بیت زیر کنایه از تقصیر و گناه است : صد هزاران طفل بی تلویم راکشت او ت...
-
تلابیدن
لغتنامه دهخدا
تلابیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) تراویدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (فرهنگ فارسی معین ). لغتی در تراویدن . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : خالی از خود بود و پر از عشق دوست پس ز کوزه آن تلابد کاندر اوست ._(مولوی (برطبق نسخه ٔ نیکلسن ، از یادداشت بخط مرحوم دهخدا)...
-
مزی
لغتنامه دهخدا
مزی . [ م َ زی ی ] (ع ص ) مرد خوش طبع زیرک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ظریف . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || دارای مزیت . ممتاز. صاحب مزیت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : زاهدی در غزنی از دانش مزی بد محمد نام و کنیت سررزی .مولوی (م...
-
مشوب
لغتنامه دهخدا
مشوب . [ م َ ](ع ص ) آمیخته . (مجمل اللغة). آمیخته شده و مخلوط. (غیاث ) (آنندراج ). مخلوط و ممزوج . (از اقرب الموارد). مخلوط. آمیخته . به آمیغ. (یادداشت مؤلف ) : مشورت دارند سرپوشیده خوب در کنایت با غلطافکن مشوب . مولوی (مثنوی چ نیکلسن ج 1 ص 65).- ذ...