کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیوب
لغتنامه دهخدا
نیوب . [ ن َی ْ یو ] (ع ص ، اِ) ناقه ٔ کلانسال . (منتهی الارب ). ماده شتر کلانسال . (ناظم الاطباء). || پیشوای مردمان . سردار قوم . (ناظم الاطباء).
-
نیوب
لغتنامه دهخدا
نیوب . [ ن ُ ] (ع اِ) جمع ناب است . رجوع به ناب شود.
-
جستوجو در متن
-
ناب
لغتنامه دهخدا
ناب . (ع اِ)اشتر پیر. (مهذب الاسماء). شتر ماده ٔ پیر. (دهار) شتر ماده ٔ کلانسال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شتر پیر از کار افتاده . (برهان قاطع). الناقةالمسنة و تصغیرهانُیَیْب . قیل سمیت بذلک لطول نابها فهو کالصفة فلذلک لم تلحقه الهاء، لان الهاء لات...
-
ناب
لغتنامه دهخدا
ناب .(ع اِ) دندان نشتر. (منتهی الارب ). چهار دندان نیش سبع و بهایم و چهار دندان بزرگ حیوانات باشد. (برهان قاطع). دندان نیشتر. (مهذب الاسماء). السن الذّی خلف الرباعیة، مؤنث . ج ، اَنیُب ، انیاب ، نُیوب ، اناییب . یقال فی المجاز: «عضته ُ انیاب ُ الدهر...