کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیمهداسیشکل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
داسی
لغتنامه دهخدا
داسی . (اِخ ) نام ناحیه ای از اروپای باستان میان دانوب و جبال کارپات و دنیسترو لوپن اکزین و تیس .
-
داسی
لغتنامه دهخدا
داسی . (اِخ ) ابوالعباس . از جمله ٔ مشایخی است که حمداﷲ مستوفی نام وی را در تاریخ گزیده (فصل چهارم از باب پنجم ) آورده است . (تاریخ گزیده چ اروپا ص 795).
-
نیمه
لغتنامه دهخدا
نیمه . [ م َ / م ِ ] (اِ) نصف . (غیاث اللغات ). نصف هر چیزی . (برهان قاطع)(از رشیدی ). شق . شطر. (یادداشت مؤلف ) : سنجد چیلان به دو نیمه شده سرمه به نقطه بر یک یک زده . رودکی .ز شب نیمه ای گفت سهراب بوددگر نیمه آرامش و خواب بود. فردوسی .چو شب نیمه ب...
-
نیمة
لغتنامه دهخدا
نیمة. [ م َ ](ع اِ) خوابیدگی . هیأت خواب . (منتهی الارب ). اسم است از نوم . (از متن اللغة). گویند: فلان حسن النیمة. || قوت شبانه . (ناظم الاطباء). قوت یک شبه . گویند: ما له نیمة لیلة. (از متن اللغة) (از منتهی الارب ).
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ] (ع اِ) مانند. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن ص 62) (زمخشری ). شبه . مثل . (از اقرب الموارد). || همانندی . (از اقرب الموارد). || هر چیز صالح وموافق . تقول : هذا من هوای و من شکلی ؛ این موافق میل...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ] (ع مص ) پوشیده شدن کاری و مشتبه شدن . || رسیدن بعض انگور و یا سیاه گردیدن و به پختن درآمدن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). || مقید به نقطه و اعراب گردانیدن کتاب و واضح و پیدا گردانیدن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ک َ ] (اِخ ) نام پدر بطنی از تازیان . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش َ ک َ ] (ع مص ) ناز کردن و کرشمه نمودن زن . || سپید شدن تهیگاه گوسپند. || سرخ و سپید شدن چشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ِ ] (ع اِ) مانند. شبه . مثل . (ناظم الاطباء). مانند. (از منتهی الارب ). || ناز. غنج . دلال . (ناظم الاطباء): امراءة ذات شکل ؛ زن صاحب ناز و غنج و دلال و کرشمه . (از منتهی الارب ). ناز و به این معنی به فتح نیز آمده . (آنندراج ). و رجوع به شَ...
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَشکَل و شَکلاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به اشکل و شکلاء شود.
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ ش ُ ک ُ ] (ع اِ) ج ِ شکال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به شکال شود.
-
شکل
لغتنامه دهخدا
شکل . [ش َ ک َ / ش َ ک ْ ] (اِخ ) ابن حمید عیسی . صحابی است و پسرش وشیتربن شکل محدث و اسماء بنت شکل صحابیة و در همه به سکون کاف نیز روایت شده است . (منتهی الارب ).
-
حجاب داسی
لغتنامه دهخدا
حجاب داسی . [ ح ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام چند نورد غشائی به شکل داس از جمله : حجاب داسی دماغ صغیر و حجاب داسی دماغ کبیر .
-
داسی لیوم
لغتنامه دهخدا
داسی لیوم . (اِخ ) نام شهری به آسیای صغیر، مرکز ساتراپی میزی که امروز دیاس کیلو نام دارد. میزی از شمال به پرپنتید واز مغرب ببحر اژه و از جنوب به لیدی و از مشرق به بیتینی محدود بوده است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 8).
-
نیمه زدن
لغتنامه دهخدا
نیمه زدن . [ م َ / م ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) خشت نیمه به قالب کردن برای تهیه ٔ نیمه ٔ آجر.