کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیح
لغتنامه دهخدا
نیح . [ ن َ ] (ع مص ) خمیدن شاخ درخت . (از منتهی الارب ). متمایل شدن شاخه . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). نیحان . (اقرب الموارد) (متن اللغة). || درشت و سخت گردیدن استخوان پیر یا جوان بر اثر رطوبت . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
نیح
لغتنامه دهخدا
نیح . [ ن َی ْ ی ِ ] (ع ص ) عظم نیح ؛ استخوان سخت و قوی . (منتهی الارب ). شدید صلب . (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
نیه
لغتنامه دهخدا
نیه . [ ن َی ْه ْ ] (ع مص ) بلند گردیدن و به شگفت آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): ناه نوهاً و نیهاً؛ ارتفع و علا. (متن اللغة).
-
نیه
لغتنامه دهخدا
نیه . [ نی ی َ] (ع اِ) نیت . رجوع به نیت و نیَّة شود : سر احرار زین الدین مکرم امیر نیک رای نیک نیه تو آن معطی مکرم کز تو هرگزنباشد کف رادت بی عطیه .سوزنی (یادداشت مؤلف ).
-
نیه
لغتنامه دهخدا
نیه . [ نی ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طرق رود بخش نطنز شهرستان کاشان در 25هزارگزی جنوب نطنز و 2هزارگزی جنوب جاده ٔ نطنز به مورچه خورت . در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 670 تن سکنه دارد. آبش از ده رشته قنات ، محصولش غلات ، پنبه ، انگور، انا...
-
جستوجو در متن
-
نیحان
لغتنامه دهخدا
نیحان . [ ن َ ] (ع مص ) خمیدن شاخ درخت . (متن اللغة). رجوع به نَیح شود.
-
تنییح
لغتنامه دهخدا
تنییح . [ ت َن ْ ] (ع مص ) نیح اﷲ عظمَه ُ تنییحاً؛ سخت و قوی گرداند خدای استخوان او را، و ریزه ریزه کند (از اضداد است ). (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مانیحته ُ بخیر؛ نبخشیدم او را به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطب...