کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نیاکان
لغتنامه دهخدا
نیاکان . (اِ) ج ِ نیا. رجوع به نیا و نیاک شود : نیاکان بیدار شاهان ماستوده دل و نیکخواهان ما. فردوسی .نگه کن کنون تا نیاکان ماگزیده جهاندار و پاکان ما. فردوسی .نیاکانتان پهلوانان بدندز تخم بزرگان و شاهان بدند. فردوسی .که بدان حضرت و جدان و نیاکانش پی...
-
نیاکان
لغتنامه دهخدا
نیاکان . (اِخ ) دهی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد. در 52هزارگزی شمال غربی اردل در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع و دارای 151 تن سکنه است . آبش از چشمه ، محصولات عمده اش غلات و کتیرا و پشم و روغن و شغل مردمش زراعت و گله داری است . (از...
-
جستوجو در متن
-
نیاگان
لغتنامه دهخدا
نیاگان . (اِ) نیاکان . رجوع به نیاکان شود.
-
نیاک
لغتنامه دهخدا
نیاک . (اِ) رجوع به نیا و حواشی آن و نیز رجوع به نیاکان شود.
-
طغاث
لغتنامه دهخدا
طغاث . [ طَ ] (اِخ ) نام یکی از نیاکان سامانیان . رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 316 شود.
-
تائوئیسم
لغتنامه دهخدا
تائوئیسم . [ ءُ ] (اِخ ) دین متداول چین ، و آن ترکیبی است از پرستش طبیعت (نیاکان ) و عقاید لائوتسه ئو و خرافات مختلف .
-
ارماویر
لغتنامه دهخدا
ارماویر. [ اَ ] (اِخ ) آرماویر. موضعی در ارمنستان که وال ارشک در آنجا هیکلهائی بیاد نیاکان خود و نیز برای آفتاب و ماه ساخته بود. (ایران باستان 2608).
-
زبیر
لغتنامه دهخدا
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن حارثة. از نیاکان انصار بود. رجوع به العقد الفرید چ محمد سعید عریان ج 3 ص 331 شود.
-
توتون
لغتنامه دهخدا
توتون . [ ت ُ تُن ْ ] (اِخ ) نیاکان قدیم آلمانیهای کنونی .رجوع به تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2460 و توتن شود.
-
جشم
لغتنامه دهخدا
جشم . [ ج ُ ش َ ] (اِخ ) ابن بکربن حبیب بن عمروبن غنیم بن تغلب ، نام نیای یکی از قبیله های عرب است . (تاج العروس ). از نیاکان اعراب جاهلی بوده است و کلیب و مهلهل از نسل او بوده اند. (الاعلام زرکلی ).
-
جشم
لغتنامه دهخدا
جشم . [ ج ُ ش َ ] (اِخ ) ابن معاویةبن بکربن هوازن ، از عدنان ، از نیاکان عرب جاهلی بوده که نشیمن گاه فرزندانش در سروات (میان تهامه و نجد) بوده است و بیشتر آنان به مغرب کوچ کرده اند. (الاعلام زرکلی ).
-
شهرگان
لغتنامه دهخدا
شهرگان . [ ش َ ] (ص مرکب ) شهری . مقابل دهقان . ج ، شهرگانان . (یادداشت مؤلف ) : اما ایرانیان مخصوصاً کسانی که از خاندانهای اصیل دهقانان وشهرگانان و مرزبانان و آسواران عهد ساسانی بودند و نیاکان ایشان ... (خاندان نوبختی عباس اقبال ص 67).
-
کائوتسونگ
لغتنامه دهخدا
کائوتسونگ . [ ئُت ْ سُن ْ ] (اِخ ) امپراطور چین که پیروز سوم از سلسله ٔ ساسانی برای به دست آوردن تاج و تخت نیاکان خویش از او یاری خواست . رجوع به احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 198 شود.
-
فزونی کردن
لغتنامه دهخدا
فزونی کردن . [ ف ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیش افتادن . سبقت گرفتن : به داداز نیاکان فزونی کنم شما را بدین رهنمونی کنم .فردوسی .|| بیشتر ساختن . زیادتر کردن : به آن کس ترا رهنمونی کنم بهنگام یاری فزونی کنم . فردوسی .رجوع به فزونی شود.