کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نیاحت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
نیاحة
لغتنامه دهخدا
نیاحة. [ ح َ ] (ع اِمص ) نوحه گری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (مص ) نوحه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نوح . مناح . نیاح . نواح . (اقرب الموارد). رجوع به نَوح و نیاح شود.
-
جستوجو در متن
-
ود
لغتنامه دهخدا
ود. [ وُدد ] (ع مص ) دوست داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ). || آرزو بردن و آرزو داشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) دانا. (غیاث اللغات ). || دوست . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به وَد شود. || (اِ...