کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکرة
لغتنامه دهخدا
نکرة. [ ن َ ک ِ رَ ] (ع اِمص ) ناشناسائی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). انکار کسی چیزی را. (از متن اللغة). ناشناختن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (زوزنی ). خلاف معرفة. (منتهی الارب ). رجوع به نکره شود.- اسم نکرة ؛ آنکه در وی خصوصیتی نباشد مثل رجل و ن...
-
نکرة
لغتنامه دهخدا
نکرة. [ن َ ک َ رَ ] (ع اِمص ) ناشناسائی . (منتهی الارب ). اسم است انکار را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
نکره
لغتنامه دهخدا
نکره . [ ن َ ک َ رَ / رِ ] (از ع ، ص ) ناشناس . غیرمعروف . (ناظم الاطباء). ناشناس . مجهول . (یادداشت مؤلف ). || در تداول ، درشت خشن . (یادداشت مؤلف ). نتراشیده و نخراشیده . کت وکلفت و هیولا و زمخت ، اعم از انسان یا حیوان یا صدا: هیکل نکره . غول نکر...
-
حرف نکره
لغتنامه دهخدا
حرف نکره . [ ح َ ف ِ ن َ ک ِ / ک َ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اداة تنکیر. شمس قیس گوید: و آن یائی است ملینه که در اواخر اسماء نکره باشد، چنانکه اسبی خریدم و غلامی فروختم . (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 187).
-
واژههای همآوا
-
نکرت
لغتنامه دهخدا
نکرت . [ ن َ ک ِ رَ] (ع اِمص ) نکرة. مقابل معرفت . ناشناختن : چون معرفت وی را حبس و حجاب باشد آن معرفت نکرت بودو آن نعمت نقمت و آن عطا غطا. (کشف المحجوب ص 221).
-
جستوجو در متن
-
نکرات
لغتنامه دهخدا
نکرات .[ ن َ ک ِ ] (ع اِ) ج ِ نَکِرة. رجوع به نَکِرة شود.
-
هسبت
لغتنامه دهخدا
هسبت . [ هََ ب َ ] (ص ) بیگانه و اجنبی و نکره و ناشناس . (ناظم الاطباء).
-
عمری
لغتنامه دهخدا
عمری . [ ع ُ ] (ق ) (با یاء نکره ) یک عمر. مدت زندگانی . مدت درازی از زمان . (ناظم الاطباء). زمانی برابر یک دوره ٔ زندگی کسی .
-
ناشناسا
لغتنامه دهخدا
ناشناسا. [ ش ِ ] (ص مرکب ) نادان . بی اطلاع . بی دریافت . || غیر معروف . نکره . (ناظم الاطباء). مقابل شناسا. رجوع به شناسا شود.
-
ای
لغتنامه دهخدا
ای . (پسوند) ی . نشانه ٔ نکره و وحدت در آخر کلمه ای که به «ه » غیرملفوظ ختم شود: خانه ای ، کاشانه ای . (فرهنگ فارسی معین ).
-
تنوین تنکیر
لغتنامه دهخدا
تنوین تنکیر. [ ت َن ْ، ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تنوینی است که به آخر بعض کلمات مبنی درآید تا میان حالت معرفه و نکره بودن آنها را معلوم دارد، چنانکه در کلمات «صه » و «مه » که اگر بدون تنوین باشد معرفه و اگر با تنوین باشد مثل «صه » و «مه » نک...
-
فاشی
لغتنامه دهخدا
فاشی . (ع ص ) در فارسی بدون یاء (فاش ) به کار میرود، اما در عربی لام الفعل فقط در حالت نکره حذف میشود. رجوع به فاش شود.