کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نکاشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نکاشته
لغتنامه دهخدا
نکاشته . [ ن َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) که هنوز کاشته نشده است . بذری که هنوز آن را در زمین پنهان نکرده اند و نکاشته اند. || زمین بایر. که در آن کشت و زرع نکرده اند. || (ق مرکب ) بی آنکه بکارد: نکاشته می درود؛ رنج نابرده گنج می طلبد و می یابد.
-
جستوجو در متن
-
ناکاشت
لغتنامه دهخدا
ناکاشت . (ن مف مرکب ) نکاشته . ناکاشته . کاشته ناشده . غیرمزروع . زراعت ناشده .- ناکاشت گذاشتن زمین ؛ نکاشتن آن را. غیرمزروع داشتن آن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ناکاشته شود.
-
نکشته
لغتنامه دهخدا
نکشته . [ ن َ ک ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) کاشته ناشده . ناکاشته . نامزروع . زمینی که زراعت نشده است . بذری که آن را نکاشته اند. || (ق مرکب ) بی آنکه زراعت کند: نکشته می درود.
-
ناکاشته
لغتنامه دهخدا
ناکاشته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نکشته . کاشته ناشده . نکاشته . غیرمزروع . دست نخورده . مقابل کاشته : زمین معمور ناکاشته بدین مرد به اجارت دادیم . (سندبادنامه ص 263).
-
کاریده
لغتنامه دهخدا
کاریده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) کاشته و زراعت کرده .- امثال :بلکه من کاریده بودم ، بلکه شتر تو هم چریده بود (شتر ساربانی در زمین بایر مردی یزدی چرا میکرد. مرد یزدی چوب برداشت و شتر را بزدن گرفت ساربان گفت چرا میزنی در این زمین که چیزی نکاشته ای گفت ......
-
ناکشته
لغتنامه دهخدا
ناکشته . [ ک ِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) ناکاشته . کاشته ناشده . نکشته . کشته نشده . بایر. غیرمزروع : که ناکشته باشد به گرد جهان زمین فرومایگان و مهان . فردوسی .به ناکشته اندر نبودی سخن پراکنده شد رسم های کهن . فردوسی . || (ق مرکب ) نکاشته . نکاریده ....