کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَّجَاةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نجاة
لغتنامه دهخدا
نجاة. [ ن َ ] (ع مص ) رهیدن . نجو. نجاء. نجایة. (منتهی الارب ). رستگاری . رهیدن . (آنندراج ). رستن . (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). برستن . (زوزنی ). رجوع به نجات شود. || (اِ) حسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ||...
-
واژههای همآوا
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن َ ] (ع اِمص ) رهائی . خلاصی . آزادی . (ناظم الاطباء). رستگاری . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (دهار). رستن . (فرهنگ نظام ). نجاح . برستن . رهائی یافتن . منجا. منجات . نجاء. پرماس . خلاص . (یادداشت مؤلف ) : و از آن نجات یافتم...
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن ِ ] (اِخ ) عبدالعالی (یا عبدالعال ) (میر...) ، فرزند میر محمدمؤمن حسینی . از شاعران قرن دوازدهم هجری [ معاصر با حزین و نصرآبادی ] و از منشیان و مستوفیان بنام عهد صفوی است . وی مدتی سمت کتابداری در کتابخانه ٔ شاه سلطان حسین صفوی داشته و به...
-
نجات
لغتنامه دهخدا
نجات . [ ن ِ ] (اِخ ) محمدحسین (میرزا...)، ملقب به معین الاسلام . از متأخرین شعر است . وی داستان بوزاسف و بلوهر را بعنوان «کلید بهشت » به نظم آورده است و ماده ٔ تاریخ آن را (1310 هَ . ق .) چنین سروده :به تاریخ ختمش نجات این نوشت عطاآمدت زو کلید بهشت...
-
نجاة
لغتنامه دهخدا
نجاة. [ ن َ ] (ع مص ) رهیدن . نجو. نجاء. نجایة. (منتهی الارب ). رستگاری . رهیدن . (آنندراج ). رستن . (آنندراج ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 98). برستن . (زوزنی ). رجوع به نجات شود. || (اِ) حسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ||...
-
نجعة
لغتنامه دهخدا
نجعة. [ ن ُ ع َ ] (ع اِمص ) جستجوی آب و علف و نگاهداری آن به جای خود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). طلب آب و گیاه کردن در موضع آنها. (فرهنگ خطی ) (فرهنگ نظام از فرهنگ وصاف ). طلب گیاه کردن در جای خودش و مساقط غیث ، اسم است از نجوع . (اقرب...
-
جستوجو در متن
-
نجایة
لغتنامه دهخدا
نجایة. [ ن َی َ ] (ع مص ) رهیدن . نجو. رجوع به نجاة و نجو شود.
-
منجاة
لغتنامه دهخدا
منجاة. [ م َ ] (ع اِ) سبب نجات . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سبب نجات و رهایی و منه قولهم الصدق منجاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مناجی . (اقرب الموارد). || (مص ) نجو. نجاء. نجاة. نجایة. (ناظم الاطباء). رجوع به نجو و نجاة شود.
-
جاویش
لغتنامه دهخدا
جاویش . (اِخ ) خلیل بن بطرس . او راست : نجاة المکره المظلوم من اختراع العوائد والرسوم . این کتاب در 1857م . در بیروت بطبع رسیده است . (از معجم المطبوعات ).
-
تنجو
لغتنامه دهخدا
تنجؤ. [ ت َ ن َج ْ ج ُءْ ] (ع مص )به چشم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد): تنجاه تنجوءً او انتجاه انتجاءًبمعنی نجاه ؛ ای اصابه بالعین . (از اقرب الموارد).
-
نجا
لغتنامه دهخدا
نجا. [ ن َ ] (ع اِ) پوست ِ بازکرده و برکنده . (ناظم الاطباء). پوست . (از المنجد). جلد. (اقرب الموارد). پوست بازکرده . (از منتهی الارب ). || زمین بلند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || چوبهای هودج . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) ...
-
تمیمی الداری
لغتنامه دهخدا
تمیمی الداری . [ ت َی ْ یُدْ دا ] (اِخ ) احمدبن محمدبن تمیم بن صالح بن احمد الخطیب التمیمی الداری الخلیلی . او راست : نجاة الارواح فی احکام نکاح ، در فقه حنفی . رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ص 642 شود.
-
نجاء
لغتنامه دهخدا
نجاء. [ ن َ ] (ع مص ) رهیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رستن . (آنندراج ). نجات . نجاة. نجو. رجوع به نجو شود. || شتافتن و پیشی گرفتن . (از اقرب الموارد). بشتافتن و درگذشتن . (از منتهی الارب ). بشتافتن . (آنندراج ). || (اِ فعل )النجائک النجائک ؛ بشتا...