کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَصِيبٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جزم
لغتنامه دهخدا
جزم . [ ج ِ ] (ع اِ) بهره . (منتهی الارب ). بهره و نصیب و قسمت . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). نصیب .(اقرب الموارد). بهره ای از خرما. (از متن اللغة).
-
فرخنج
لغتنامه دهخدا
فرخنج . [ ف َ خ َ ] (اِ) نصیب . بهر. بهره . قسم . قسمت . سهم . روزی . تمتع. (یادداشت به خط مؤلف ). سود و نفع و حصه و نصیب . (برهان ). نصیب باشد. (اسدی ) : مرا از تو فرخنج جز درد نیست چو من سوخته در جهان مرد نیست . اسدی .|| عیش و طرب . || ناز و غمزه ...
-
ابوالحجناء
لغتنامه دهخدا
ابوالحجناء. [ اَ بُل ْ ؟ ] (اِخ ) نصیب . او را هفتاد ورقه شعر است . (ابن الندیم ).
-
نابرخوردار
لغتنامه دهخدا
نابرخوردار. [ ب َ خوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) نامتمتع. محروم . بی نصیب . که برخوردار نیست .
-
احظ
لغتنامه دهخدا
احظ. [ اَ ح ُظظ ] (ع اِ) ج ِ حَظّ. بهره ها. نصیب ها.
-
احظ
لغتنامه دهخدا
احظ. [ اَ ظِن ْ ] (ع اِ) ج ِ حِظی . بهره ها. نصیب ها.
-
احظی
لغتنامه دهخدا
احظی . [ اَ ] (ع اِ) اَحْظ. ج ِ حِظی . بهره ها. نصیب ها.
-
اولوش
لغتنامه دهخدا
اولوش . [ ] (اِ) نصیب و بخش و حصه و قسمت . (آنندراج از فرهنگ وصاف ).
-
نصب
لغتنامه دهخدا
نصب . [ ن ِ ] (ع اِ) بهره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نصیب . (ناظم الاطباء) (متن اللغة). قسمت . (ناظم الاطباء). حظ. (متن اللغة) (المنجد). لغتی است در نصیب . (المنجد).
-
خاک بهر
لغتنامه دهخدا
خاک بهر. [ ب َ ] (ص مرکب ) خاک نصیب . صاحب قسمت از خاک . بهره ور از خاک . با نصیب از خاک : چرا چون گنج قارون خاک بهری نه استاد سخنگویان دهری ؟نظامی .
-
عائد شدن
لغتنامه دهخدا
عائد شدن . [ ءِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول فارسی زبانان نصیب گشتن . به دست آمدن . سود بردن .
-
نصیبداش
لغتنامه دهخدا
نصیبداش . [ ن َ ] (ص مرکب ) هم بخت . هم طالع. دارای همان نصیب و قسمت . (ناظم الاطباء).
-
سپیدبخت
لغتنامه دهخدا
سپیدبخت . [ س َ / س ِ ب َ ] (ص مرکب ) نیک بخت و خوش نصیب . (غیاث ) (آنندراج ).
-
فرز
لغتنامه دهخدا
فرز. [ ف ِ ] (ع اِ) راه بر پشته .(آنندراج ) (اقرب الموارد). || نصیب جداشده برای صاحب آن . ج ، افراز، فروز. (اقرب الموارد).
-
وراستاد
لغتنامه دهخدا
وراستاد. [ وَ ] (اِ) وظیفه . (مهذب الاسماء). بهره و نصیب و قسمت و تقدیر و حصه از خوراک و پوشاک . (ناظم الاطباء). رجوع به برستاد شود.