کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نَبَأَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نبا
لغتنامه دهخدا
نبا. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محفوظ قرشی دمشقی ، معروف به ابن الحورانی و مکنی به ابوالبیان . ادیب لغوی و شاعر و فقیه و صوفی قرن ششم هجری است . وی از ملازمان ارسلان دمشقی صوفی معروف بود. طریقه ٔ بیانیه را بدو منسوب میدارند. از آثار اوست : منظومة فی ا...
-
نبا
لغتنامه دهخدا
نبا. [ ن َ با ] (اِخ ) مصحف نباء در بیت زیر مقصود قرآن است بنابر قول بعضی مفسران که گویند مقصوداز نباء عظیم در سوره ٔ نباء، قرآن است : نور از آن ماه باشد وین ضیاآن ِ خورشید این فروخوان از نبا. مولوی . || (از ع ، اِ) نباء. خبر. گفتار : زآنکه قدر مستمع...
-
واژههای همآوا
-
نبع
لغتنامه دهخدا
نبع. [ ن َ ] (ع مص ) برآمدن آب چاه و چشمه و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). بیرون آمدن آب از چشمه . (از اقرب الموارد). نُبوع . (منتهی الارب ). نَبَعان . (معجم متن اللغة). جوشیدن آب از چشمه . (فرهنگ خطی ) : ور ره نبعش بود بسته چه غم ...
-
نب ء
لغتنامه دهخدا
نب ء. [ ن َب ْءْ] (ع مص ) آشکار شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || برآمدن . (از منتهی الارب ). طالع شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد) (معجم متن اللغة). || بلند گردیدن . (از منتهی الارب ) (از المنجد) (ازاقرب الموارد). || رفتن از جای به جای . (آن...
-
نبا
لغتنامه دهخدا
نبا. [ ن َ ] (اِخ ) ابن محمدبن محفوظ قرشی دمشقی ، معروف به ابن الحورانی و مکنی به ابوالبیان . ادیب لغوی و شاعر و فقیه و صوفی قرن ششم هجری است . وی از ملازمان ارسلان دمشقی صوفی معروف بود. طریقه ٔ بیانیه را بدو منسوب میدارند. از آثار اوست : منظومة فی ا...
-
نبا
لغتنامه دهخدا
نبا. [ ن َ با ] (اِخ ) مصحف نباء در بیت زیر مقصود قرآن است بنابر قول بعضی مفسران که گویند مقصوداز نباء عظیم در سوره ٔ نباء، قرآن است : نور از آن ماه باشد وین ضیاآن ِ خورشید این فروخوان از نبا. مولوی . || (از ع ، اِ) نباء. خبر. گفتار : زآنکه قدر مستمع...
-
جستوجو در متن
-
نبو
لغتنامه دهخدا
نبو. [ ن َ ] (اِخ ) کوهی است از سلسله کوههای عباریم در موآب روبروی اریحا که موسی از بالای آن اراضی مقدسه را مشاهده نمود، و معلمان در تحقیق این کوه اختلاف دارند و غالباً گویند که کوه نبا می باشد. (از قاموس کتاب مقدس ص 871). و نیز رجوع به نبا شود.
-
درزی
لغتنامه دهخدا
درزی . [ دَ ] (ص ، اِ) خیاط. (آنندراج ). کسی که خیاطی می کند و جامه می دوزد. (ناظم الاطباء). خیاط. (تاج العروس ). جامه دوز و آن فارسی است و عرب از فارسی گرفته است چه درزن در فارسی به معنی سوزن است .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). درزن گر. بیطَر. (یادداشت ...
-
ضیاء
لغتنامه دهخدا
ضیاء. (ع اِ) ضِواء. (منتهی الارب ). روشنی . روشنائی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سو. سنا. تاب (در مهتاب ، چنانکه نور شید است در خورشید). روشنائی ذاتی ، چنانکه روشنی خورشید و خلاف روشنی و فروغ مکتسب و عارضی چون نور ماه و آینه که در آن عکس و پرتو ر...
-
ناف
لغتنامه دهخدا
ناف . (اِ) اوستا: نافه ، سانسکریت : نابهی ، نزدیک : نبها (نان ، خانواده )، پهلوی :ناف ، افغانی : نو، نوم ، استی : نَفّا ، بلوچی : ناپگ ، نافگ ، نافَغ ، کردی : ناو (ناف ، درون )، ناو (کَفَل ). نیز در اوستا: نَبا (ناف )، نَپات ، نَپْتَر ، پارسی باستان ...
-
ابوالفتح
لغتنامه دهخدا
ابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و تجنیسی انیس و بدیعالتأسیس است و از گفته های اوست : من اصلح فاسده ارغم حاسده . من اطاع غض...