کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نویین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نویین
لغتنامه دهخدا
نویین . (ترکی / مغولی ،اِ) کلمه ٔ مغولی . نویَن . نویان . نوئین : سخن شیرین بود پیر کهن راندانم بشنود نویین اعظم . سعدی .رجوع به نویان شود.
-
جستوجو در متن
-
ارس
لغتنامه دهخدا
ارس . [ ] (اِخ ) نویین . از امرای مغول که در سال 661 هَ . ق . با امیرباغو و دوازده هزار سوار به سیستان شد. (تاریخ سیستان ص 400).
-
باغو
لغتنامه دهخدا
باغو. (اِخ ) از امرای مغول که به سیستان لشکر کشیده است : آمدن امراء کبار باغو و ارس نویین با دوازده هزار سوار و ملک شمس الدین کرت با جملگی لشکر غور و خراسان و اسفزار و فراه و غیره [ 663 هَ . ق . ] (از تاریخ سیستان چ بهار ص 400).
-
نوین
لغتنامه دهخدا
نوین . [ ی َ ] (ترکی / مغولی ، اِ) کلمه ٔ ترکی مغولی است و به صورتهای نویان ، نویین ، نوئین ، در فارسی به کار رفته است . رجوع به نویان شود : پسران و امرای بزرگ و نوینان و هزاره و صده و دهه را مرتب و مبین کرد. (جهانگشای جوینی ). به وقت مراجعت ایشان پس...
-
بسیط
لغتنامه دهخدا
بسیط. [ ب َ ] (ع ص ، اِ) گسترده . ج ، بُسُط و بسائط. (منتهی الارب ). گسترده . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : خندقی چون بحر محیط با قعری بعید و عرض بسیط در پیرامن آن کشیده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). همچنین در قاع بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوتش بآخ...