کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوین
لغتنامه دهخدا
نوین . [ ن َ / ن ُ ] (ص نسبی ) منسوب به نو. جدید. بدیع. (یادداشت مؤلف ). || خوبترین از هرچیزی . (ناظم الاطباء). رجوع به نو شود.
-
نوین
لغتنامه دهخدا
نوین . [ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج ، در 12 هزارگزی جنوب غربی رزاب و یک هزارگزی جنوب رودخانه ٔ اورامان ،در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و 360 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و میوه ها و لبنیات ، شغل...
-
نوین
لغتنامه دهخدا
نوین . [ ن ُ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خورخوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
نوین
لغتنامه دهخدا
نوین . [ ی َ ] (ترکی / مغولی ، اِ) کلمه ٔ ترکی مغولی است و به صورتهای نویان ، نویین ، نوئین ، در فارسی به کار رفته است . رجوع به نویان شود : پسران و امرای بزرگ و نوینان و هزاره و صده و دهه را مرتب و مبین کرد. (جهانگشای جوینی ). به وقت مراجعت ایشان پس...
-
واژههای مشابه
-
غداق نوین
لغتنامه دهخدا
غداق نوین . [ ] (اِخ ) از امراء چنگیزخان که با یسور مأمور فتح وخش و طالقان شدند. (تاریخ جهانگشا ج 1 ص 33 و 92).
-
یمه نوین
لغتنامه دهخدا
یمه نوین . [ ی َ م َ ی َ ] (اِخ ) از امرای معتبر چنگیزخان مغول که با سبتای نوین به تعقیب سلطان جلال الدین خوارزمشاه مأمور شدند. رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی (فهرست ج 1 و 2) و تاریخ گزیده ص 497 و 573 شود.
-
جغان نوین
لغتنامه دهخدا
جغان نوین . [ ] (اِخ ) از امراء کیوک خان که به فتح منزی یعنی چین جنوبی مأمورشد. رجوع شود به تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 211.
-
سالی نوین
لغتنامه دهخدا
سالی نوین . [ ن ُ ] (اِخ ) از جمله ملوک کرت است . رجوع به روضات الجنات فی بلدان الهرات از ص 404 تا ص 408 شود.
-
فلی نوین
لغتنامه دهخدا
فلی نوین . [ ] (معرب ، اِ) لاغیه است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
الغ نوین
لغتنامه دهخدا
الغ نوین . [ اُ ل ُ ی َ ] (اِخ ) یا الغ نویان ، لقب تولی خان بن چنگیز. رجوع به تولی و فهرست جهانگشای جوینی چ لیدن ج 1 و حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 18 و 50 شود.
-
ایلچتای نوین
لغتنامه دهخدا
ایلچتای نوین . [ ] (اِخ ) نام پسر قاچیون بن یسوکای بهادر و برادرزاده ٔ چنگیزخان است . (تاریخ جهانگشا ج 1 ص 145 و 204).
-
جستوجو در متن
-
آگهی
لغتنامه دهخدا
آگهی . [ گ َ ] (اِ) نوشته ای که خبر یا دستوری نوین دهد. || اعلامیه ای که بانک بمشتری فرستد. (فرهنگستان ).
-
ایلجای
لغتنامه دهخدا
ایلجای . (اِخ ) برادر چنگیزخان . (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 49). رجوع به ایلچتای نوین شود.