کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نومیدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نومیدی
لغتنامه دهخدا
نومیدی . [ ن َ / نُو ] (حامص مرکب ) ناامیدی . یأس . حرمان . ناکامی . محرومی . خیبت . قنوط. نمیدی . مقابل امید و امیدواری . رجوع به ناامیدی شود : اگر امید رنجوری نمایدز نومیدی بسی نومیدی آید. فخرالدین اسعد.چودر چیز کسان امیدواری ز نومیدی به رو آیدت خ...
-
جستوجو در متن
-
اتآس
لغتنامه دهخدا
اتآس . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) نومید شدن . ناامیدی . نمیدی . نومیدی .
-
یآسة
لغتنامه دهخدا
یآسة. [ ی َ س َ ] (ع اِمص ) نومیدی . خلاف رجا. یأس . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). یأس . (ناظم الاطباء).
-
ژوبای اول
لغتنامه دهخدا
ژوبای اول .[ ی ِ اَوْ وَ ] (اِخ ) نام پادشاه نومیدی از قسمت پمپه . متوفی بسال 42 ق .م .
-
عناقة
لغتنامه دهخدا
عناقة. [ ع َ ق َ ] (ع اِمص ) نومیدی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ناکامیابی
لغتنامه دهخدا
ناکامیابی . (حامص مرکب ) مقابل کامیابی . بی نصیبی . حرمان . نومیدی . حالت و صفت ناکامیاب . رجوع به ناکامیاب شود.
-
خیبت
لغتنامه دهخدا
خیبت . [ خ َ ب َ ] (ع اِمص ) خسران . زیان کاری . (یادداشت مؤلف ). خیبة. || نومیدی . ناکامی . ناکامروایی . (یادداشت مؤلف ) : کفشگر در معرض تعارض دو حال سر تفکر بگریبان حیرت فرو برد حال قدیم از سفاهت و بدیها او را ترهیب و تهدید می نماید و غریمت خود ی...
-
رنجوری
لغتنامه دهخدا
رنجوری . [ رَ ] (حامص مرکب ) بیماری .دردمندی . ضعف . ناتوانی . (ناظم الاطباء) : گفت پیغمبر که رنجوری به لاغ رنج آرد یا بمیرد چون چراغ . مولوی . || آزردگی . (ناظم الاطباء). دل آزردگی . || ملالت . غمگینی . اندوهگینی . دلگیری : اگر امید رنجوری نمایدز نو...
-
دلسردی
لغتنامه دهخدا
دلسردی . [ دِ س َ ] (حامص مرکب ) حالت دل سرد. دل سرد بودن . یأس . نومیدی . ناامیدی . آریغ. || بی شوقی . بی رغبتی . افسردگی . رجوع به دلسرد شود.
-
ژوگورتا
لغتنامه دهخدا
ژوگورتا. (اِخ ) نام پادشاه نومیدی و برادرزاده ٔ می سیپا. متوفی به رُم . وی با رومیان به جنگ برخاست و مغلوب ماریوس شد (در حدود 154-105 ق .م .).
-
ماکرن
لغتنامه دهخدا
ماکرن .[ رَ ] (اِخ ) امپراطور روم که به سال 161 م . در «سزاره » (نومیدی ) متولد شدو در سالهای 217-218 فرمانروائی داشت . (از لاروس ).
-
محتاجی
لغتنامه دهخدا
محتاجی . [ م ُ ] (حامص ) احتیاج و فقر و فاقه وتنگدستی و مسکنت . (ناظم الاطباء). املاق : به محتاجی طفل تشنه به شیربه نومیدی دردمندان پیر.سعدی .
-
حرمة
لغتنامه دهخدا
حرمة. [ ح ِ م َ ] (ع مص ) بازداشتن . بی بهره گردانیدن . بی بهرگی . (منتهی الارب ). || (اِمص ) نومیدی . یأس . || غلبه ٔ شهوت آرامش . (منتهی الارب ).
-
قنوط
لغتنامه دهخدا
قنوط. [ ق ُ ] (ع مص ) مأیوس و ناامید شدن . (از اقرب الموارد). نومید شدن . (منتهی الارب ) (ترجمان عادل ترتیب جرجانی ). قَنَط.قَناطة. (اقرب الموارد). || (اِمص ) ناامیدی . نومیدی . نمیدی . حرمان . یأس . (یادداشت مؤلف ).