کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوفل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َ ف َ ] (اِخ ) ابن حارث بن عبدالمطلب هاشمی قرشی ، صحابی در جنگ بدر به دست مسلمانان اسیر شد و اسلام آورد و با پیغمبر به مدینه مهاجرت کردو در جنگهای خندق و حنین و طایف با پیغمبر (ص ) بود و در عهد خلافت عمر به سال 15 هَ . ق . درگذشت . (از الا...
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َ ف َ ] (اِخ ) ابن عبدمناف بن قصی قرشی ، جدی جاهلی است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 9 ص 33 و المحبر ص 162 و معجم البلدان ج 5 ص 111 و جمهرةالانساب ص 106 و سیرةبن هشام ج 1 ص 146 و معجم ، استعجم ص 745 و اللباب ج 3 ص 244 شود.
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َ ف َ ] (اِخ ) ابن مساحق بن عبداﷲ الاکبربن مخرمه ٔ قرشی عامری مدنی مکنی به ابوسعد، از اشراف قریش و از تابعین است . وی در مدینه نشأت یافت و به منصب قضا رسید و مورد اکرام ولیدبن عبدالملک واقع گشت وبه سال 74 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرک...
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َ ف َ ] (اِخ ) ابن معاویةالدیلی الکنانی ، از معمران صحابه است . در جنگ بدر و خندق همراه مشرکان بود، سپس اسلام آورد ودر جنگهای فتح و حنین و طایف همراه سپاه اسلام بود. در مدینه به سال 60 هَ . ق . درگذشت ، گویند وی 60 سال در جاهلیت و 60 سال د...
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َ ف َ ] (ع اِ) دریا. (مهذب الاسماء) (دهار) (منتهی الارب ). بحر. (اقرب الموارد) (متن اللغة). || دهش . (منتهی الارب ). عطیة. (اقرب الموارد) (متن اللغة). || سختی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شدت . (متن اللغة) (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد ب...
-
نوفل
لغتنامه دهخدا
نوفل . [ ن َف َ ] (اِخ ) ابن خویلدبن اسد قرشی ، او را بخاطر شجاعتش «اسد قریش » می گفتند. در جنگ بدر به سال دوم هجرت به دست علی بن ابی طالب کشته شد. (از الاعلام زرکلی ج 9 ص 32). و رجوع به طبقات ابن سعد ج 3 ص 153 و نسب قریش ص 229 و جمهرةالانساب ص شود.
-
واژههای مشابه
-
ربیعةبن نوفل
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن نوفل . [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ن َ ف َ ] (اِخ ) ابن حارث بن عبدالمطلب ... دارقطنی او را در شمارکسانی نوشته که بخدمت حضرت رسول رسیده اند ولی پدر وبرادرش از اصحاب حضرت بود. (از الاصابة ج 1 قسم 2).
-
ام نوفل
لغتنامه دهخدا
ام نوفل . [اُم ْ م ِ ن َ ف َ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع).
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسین
لغتنامه دهخدا
ابوالحسین . [ اَ بُل ْ ح ُ س َ ] (اِخ ) مولی بنی نوفل . رجوع به ابوحسن مولی بنی نوفل شود.
-
شافع
لغتنامه دهخدا
شافع. [ ف ِ ] (اِخ ) ابن ظرب بن عمروبن نوفل از بنی نوفل . وی از کاتبان مصاحف برای عمربن الخطاب بود. (العقد الفرید ج 3 ص 264).
-
ابوزکریا
لغتنامه دهخدا
ابوزکریا. [ اَ زَ ک َ ری یا ] (اِخ ) یحیی بن عمیرالبزاز، مولی نوفل بن عدی بن نوفل بن اسد. محدث است .
-
ابوعبدالرحمن
لغتنامه دهخدا
ابوعبدالرحمن . [ اَ ع َ دِرْ رَ ما ] (اِخ ) مسوربن مخرمةبن نوفل . صحابی است .
-
ابوسعد
لغتنامه دهخدا
ابوسعد. [ اَ س َ ] (اِخ ) نوفل بن مساحق . محدّث است .