کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوع پرورانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوع پرورانه
لغتنامه دهخدا
نوع پرورانه . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نوع پروری . نوع پرستانه . با دلسوزی و شفقت در حق همنوعان .
-
واژههای مشابه
-
نوع پرست
لغتنامه دهخدا
نوع پرست . [ ن َ / نُو پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ نوع . کسی که همنوع خود را دوست دارد. (فرهنگ فارسی معین ). مردم دوست . که به دیگران شفقت و مهربانی کند.
-
نوع پرستانه
لغتنامه دهخدا
نوع پرستانه . [ ن َ /نُو پ َ رَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی نوع پرستی . مشفقانه . بشردوستانه . از روی شفقت و مهربانی .
-
نوع پرستی
لغتنامه دهخدا
نوع پرستی . [ ن َ / نُو پ َ رَ ] (حامص مرکب ) نوع دوستی . دوست داشتن همنوعان . علاقه و دلبستگی به همنوعان و مهربانی با ایشان . بشردوستی . مردم دوستی .
-
نوع پرور
لغتنامه دهخدا
نوع پرور. [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (نف مرکب ) نوع دوست . که از همنوعان خود تعهدو پرستاری کند. که به افراد نوع خود مهربانی کند.
-
نوع پروری
لغتنامه دهخدا
نوع پروری . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )محبت و شفقت و احسان در حق همنوعان . عمل نوع پرور.
-
نوع دوست
لغتنامه دهخدا
نوع دوست . [ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) که افراد نوع خود را دوست دارد. نوع پرست .
-
نوع دوستانه
لغتنامه دهخدا
نوع دوستانه . [ ن َ / نُو ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) از روی دلسوزی و محبت نسبت به همنوعان . بشردوستانه .
-
نوع دوستی
لغتنامه دهخدا
نوع دوستی . [ ن َ / نُو ] (حامص مرکب ) بشردوستی . محبت و دلسوزی در حق افراد نوع . نوع پرستی .
-
هرسه نوع
لغتنامه دهخدا
هرسه نوع . [ هََ س ِ ن َ / نُو ] (اِ مرکب ) موالید ثلاثه که جماد و نبات و حیوان باشد. (برهان ).
-
هم نوع
لغتنامه دهخدا
هم نوع . [ هََ ن َ / نُو ] (ص مرکب ) همنوع . هم جنس . هم صنف . هم سنخ . (یادداشت مؤلف ).
-
ابناء نوع
لغتنامه دهخدا
ابناء نوع . [ اَ ءِ ن َ/ نُو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آحاد و افراد نوعی از انواع . || مردمان .
-
سه نوع
لغتنامه دهخدا
سه نوع . [ س ِ ن َ ] (اِ مرکب ) موالید ثلاثه . (آنندراج ) (غیاث ) : بچار نفس و سه روح و دو صحن و یک فطرت بیک رقیب و دو فرع و سه نوع و چار اسباب . خاقانی .امر تو نطفه افکند بهر سه نوع تا کندهفت محیط دایگی چار بسیط مادری .خاقانی .