کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوعی معما پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صورت نوعی
لغتنامه دهخدا
صورت نوعی . [ رَ ت ِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صورت نوعیه . جوهر حال است در هیولای ثانی و آن جوهریست داخل در جسم و مبداء بود آثار آنراچون روشنائی و سوزندگی و بدین صورت است که نوع اجسام مختلف شود. جوهریست بسیط که وجود آن بالفعل تمام نشود بدو...
-
جستوجو در متن
-
معما گشادن
لغتنامه دهخدا
معما گشادن . [ م ُ ع َم ْ ما گ ُدَ ] (مص مرکب ) به معنی حل کردن معما. (آنندراج ).
-
معما
لغتنامه دهخدا
معما. [ م َ ع َ ] (ع حرف ربط مرکب ) با آنکه . با وجود اینکه : چون عبدالمطلب بمرد وصایت ها به عباس کرد معما که او کهتر بود به سال از یازده پسر که او را بودند. (کتاب النقض ص 544).
-
معمایی
لغتنامه دهخدا
معمایی . [ م ُ ع َْم ما ] (ص نسبی ) منسوب به معما.رجوع به معما شود. || آنگه معما گوید. آنکه معما طرح کند : جانی همدانی ... معمایی است و طبع خوبی هم دارد. (ترجمه ٔ مجمعالخواص ص 273).
-
معما نهادن
لغتنامه دهخدا
معما نهادن . [ م ُ ع َم ْ ما ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) رمزهائی را معین کردن تا بضرورت در نامه ها و پیغامها از آنها استفاده شودمکتوم ماندن مقصود را : به کرانه ٔ شهر به باغی فرود آمد و من آنجا رفتم و با وی معما نهادم و بدرود کردم و بازگشتم . (تاریخ بیه...
-
خط معما
لغتنامه دهخدا
خط معما. [ خ َطْ طِ م ُ ع َم ْ ما ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل خط روان . مقابل خط خوانا. || کنایه از ماه نو. (آنندراج ) : دوش بر لوح فلک خط معما دیده اندصفحه ٔ گردون به آب زر محشی ̍ دیده اند.خواجه جمال الدین سلیمان .
-
حیدر کاشی
لغتنامه دهخدا
حیدر کاشی . [ح َ دَ رِ ] (اِخ ) میر حیدر کاشی . از شاعرانی است که از حیث استعداد پایه ٔ بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است . گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است . این چند معما از اوس...
-
کردک
لغتنامه دهخدا
کردک . [ ک ِ دَ ] (اِ) لغز و چیستان باشد و آن را به نظم و نثر از هم پرسند. (برهان ) (آنندراج ).معما. (ناظم الاطباء). رجوع به لغز، چیستان ، معما، پردک ، بردک و احجیه شود.
-
معمی
لغتنامه دهخدا
معمی . [ م ُ ع َم ْ ما ] (ع ص ، اِ) آن بیت که پوشیده بود معنی آن . (مهذب الاسماء). سخن پوشیده در شعر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نثر و یا نظمی که معنی آن پوشیده باشد. معما. (ناظم الاطباء). ج ، معمیات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مع...
-
چستان
لغتنامه دهخدا
چستان . [ چ ِ ] (اِ مرکب ) چیستان و لغز و معما. (ناظم الاطباء). مخفف چیستان .
-
قرقومعما
لغتنامه دهخدا
قرقومعما. [ ق ُ ؟ ] (معرب ، اِ مرکب ) ثفل دهن الزعفران . (بحر الجواهر). به لغت یونانی ثفل روغن زعفران باشد، و معما به معنی ثفل است .
-
متحاجی
لغتنامه دهخدا
متحاجی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) با هم چیستان گوینده (آنندراج ). مر یکدیگر را چیستان و معما گوینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحاجی شود.
-
تعمی
لغتنامه دهخدا
تعمی . [ ت َ ع َم ْ می ] (ع مص ) کور گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || پنهان ساختن معنی بیت و معما در شعر از این است . (از اقرب الموارد).
-
تعمیه کردن
لغتنامه دهخدا
تعمیه کردن . [ ت َ ی َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ایراد کردن سخن خواه نظم باشد و یا نثر بطور معما. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعمیة شود.