کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوساخته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوساخته
لغتنامه دهخدا
نوساخته . [ ن َ / نُو ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نوساخت . نوساز. جدیدالبناء. || نورسیده . تازه به دوران رسیده : علی چه کرده بود که بایست با وی چنین رود من روی کار بدیدم این قوم نوساخته نخواهند گذاشت که از پدریان یک تن بماند. (تاریخ بیهقی ).
-
جستوجو در متن
-
نوبنا
لغتنامه دهخدا
نوبنا. [ ن َ / نُو ب ِ ] (ص مرکب ) نوساز. نوساخته .
-
نوساخت
لغتنامه دهخدا
نوساخت . [ ن َ / نُو ] (ن مف مرکب ) نوساخته شده . تازه ساز. نوساز.
-
تازه ساز
لغتنامه دهخدا
تازه ساز. [ زَ / زِ ] (ن مف مرکب ) نوساز. نوساخته . نوساختمان : بِنائی تازه ساز. خانه ٔ تازه ساز. عمارت تازه ساز.
-
نوکرد
لغتنامه دهخدا
نوکرد. [ ن َ / نُو ک َ ] (ن مف مرکب ) بنای نو. نوکرده . نوساخته . تازه بنا کرده . عمارت نو : شاهم بر گاه برآرید گاه بر تخت زرین تختم در بزم برآرید بزم در نوکرد شاه .خسروانی (یادداشت مؤلف ).
-
مسطار
لغتنامه دهخدا
مسطار. [ م ِ / م ُ ] (ع اِ) نوعی از می که خورنده را بر زمین افکند یا شراب ترش یا شراب تلخ و مُرّ یا شراب نوساخته . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شراب به دست افشرده ٔ زود مست کننده . (الفاظ الادویه ). خمر نارسیده .(فهرست مخزن الادویه ). شرابی ک...
-
پدریان
لغتنامه دهخدا
پدریان . [ پ ِ دَ ](اِخ ) جمع پدری ، منسوب به پدر. گماشتگان یا کسان پدر. اصطلاحی در دربار غزنویان که در آن گماشتگان و خواص دوران سلطان محمود را خواهند. در مقابل مسعودیان که خاصان و طرفداران سلطان مسعودند : و گفته اند که این پدریان نخواهند گذاشت تا خد...