کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نودولتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نودولتی
لغتنامه دهخدا
نودولتی . [ ن َ / نُو دَ / دُو ل َ ] (حامص مرکب ) تازه به دوران رسیدگی . جانَگرفتگی . صفت نودولت . || به عزت رسیدن پس از مذلت : کوس نودولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید. حافظ.رجوع به نودولت شود.
-
جستوجو در متن
-
ندیدبدیدی
لغتنامه دهخدا
ندیدبدیدی . [ ن َ ب َ ] (حامص مرکب ) نوکیسگی . نودولتی . تازه به دوران رسیدگی . صفت ندیدبدید. رجوع به ندیدبدید شود.
-
نوکیسگی
لغتنامه دهخدا
نوکیسگی . [ ن َ / نُو س َ / س ِ ] (حامص مرکب ) صفت نوکیسه . (یادداشت مؤلف ). نودولتی . تازه بدوران رسیدگی . ندیدبدیدی . نوکیسه بودن . رجوع به نوکیسه شود.
-
نوسفر
لغتنامه دهخدا
نوسفر. [ ن َ / نُو س َ ف َ ] (ص مرکب ) آنکه تازه به سفر درآمده باشد. (آنندراج ). کسی که تازه سفر کرده باشد. (ناظم الاطباء) : کوس نودولتی از بام سعادت بزنم گر ببینم که مه نوسفرم بازآید. حافظ. || کسی که به مسافرت آموخته نباشد. کسی که عزم میکند نخستین س...
-
دولتی
لغتنامه دهخدا
دولتی . [ دَ / دُو ل َ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به دولت . (ناظم الاطباء). خوشبخت . بختیار. بختور. بختمند. حظی . مقبل . نیکبخت . روزبه . بهروز. دولتیار. (یادداشت مؤلف ). حظ. حظیظة. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ) : مضطرب از دولتیان دیارملک بر او شیفت...
-
کوس
لغتنامه دهخدا
کوس . (اِ) به معنی فروکوفتن باشد. (برهان ) (آنندراج ). فروکوفتگی . (ناظم الاطباء). فروکوفتن . (فرهنگ فارسی معین ). در مازندرانی «کوس » به معنی زور دادن کسی است به جلو. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || آن است که دو کس فراهم زنند و دوش به دوش به قوت بهم ...