کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نود
لغتنامه دهخدا
نود. [ ن َ ] (ع مص ) به هر سو خمیدن از خواب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به هر طرف مایل شدن و خمیدن از خواب آلودگی . (از ناظم الاطباء). متمایل شدن بر اثر نعاس . (از اقرب الموارد). نواد. نودان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نیز رجوع به نودان شود.
-
نود
لغتنامه دهخدا
نود. [ ن َ وَ ] (عدد، ص ، اِ) عددی است ، آن را به عربی تسعین گویند. (آنندراج ) (برهان قاطع). نُه مرتبه ده . (ناظم الاطباء). عددی است معادل هشتاد به علاوه ٔ ده . (فرهنگ فارسی معین ).تسعین . تسعون . نماینده ٔ آن در ارقام هندیه «90» و در حساب جُمَّل «ص ...
-
واژههای مشابه
-
نؤد
لغتنامه دهخدا
نؤد. [ ن َ ئو ] (ع اِ) بلا. سختی . رنج . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نؤود شود.
-
جستوجو در متن
-
نواد
لغتنامه دهخدا
نواد. [ ن ُ ] (ع مص ) نودان .(منتهی الارب ). به هر سو خمیدن از خواب . (آنندراج ). نَوْد. (از اقرب الموارد). نیز رجوع به نَوْد شود.
-
نودان
لغتنامه دهخدا
نودان . [ ن َ وَ ] (ع مص ) به هر سو خمیدن از خواب . (منتهی الارب ). نَوْد. نواد. (متن اللغة) (منتهی الارب ). رجوع به نَوْد شود.
-
تسعون
لغتنامه دهخدا
تسعون . [ ت ِ ] (ع عدد، اِ) نود. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
بازا
لغتنامه دهخدا
بازا. (اِ) نود استیر باشد، بموجب قرارداد زراتشت بهرام و هر استیری چهار مثقال است . (برهان ). وزنه ای که معادل است با نود استیر و هر استیری چهار مثقال است . (ناظم الاطباء) (دِمزن ) (آنندراج ) (هفت قلزم ).
-
نؤود
لغتنامه دهخدا
نؤود. [ ن َ ئو ] (ع اِ)نَؤد. بلا. سختی . رنج . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
نودم
لغتنامه دهخدا
نودم . [ ن َ وَ دُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) عدد ترتیبی برای نود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
نودمین
لغتنامه دهخدا
نودمین . [ ن َ وَ دُ ] (ص نسبی ، اِ مرکب ) عدد ترتیبی برای نود. در مرحله نودم . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واقعة
لغتنامه دهخدا
واقعة. [ ق ِ ع َ ] (اِخ ) سوره ٔ پنجاه و ششمین از قرآن ، مکیة و آن نود و شش آیت است ،پس از الرحمن و پیش از حدید. (از یادداشت مؤلف ).
-
یالو
لغتنامه دهخدا
یالو. (اِخ ) رودی است در آسیای شرقی که چین را از کره جدا می سازد و وارد دریای ژاپن می شود. طول آن هفتصد و نود هزار گز است . (از لاروس ).
-
چاپلاله
لغتنامه دهخدا
چاپلاله .[ ل َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه سنندج به کرمانشاه میان کامیاران و قلعه . در نود و دو هزارگزی سنندج .