کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوبنیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوبنیان
لغتنامه دهخدا
نوبنیان . [ ن َ / نُو ب ُن ْ] (ص مرکب ) نوبنیاد. نوبنا. تازه ساز. تازه تأسیس .
-
جستوجو در متن
-
نوبنیاد
لغتنامه دهخدا
نوبنیاد. [ ن َ / نُو ب ُن ْ ] (ص مرکب ) نوبنیان . تازه ساز. که آن را تازه پی افکنده و ساخته اند یا تأسیس کرده اند: عمارتی نوبنیاد، مدرسه ای نوبنیاد، اداره ای نوبنیاد، انجمنی نوبنیاد.
-
تازه عهد
لغتنامه دهخدا
تازه عهد. [ زَ / زِ ع َ ] (ص مرکب ) جدیدالتأسیس . نوبنیان . نو. تازه : بدیبای این دولت تازه عهدعروس جهان را برآرای مهد.نظامی .