کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوبتگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوبتگه
لغتنامه دهخدا
نوبتگه . [ ن َ / نُو ب َ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) نوبتگاه . رجوع به نوبت گاه شود : به نوبتگه شه دوهندوی بام یکی مقبل و دیگر اقبال نام . نظامی .همان نوبت پاس در صبح و شام ز نوبتگه او برآورد نام . نظامی .به نوبتگه شاه بردندشان به سرهنگ نوبت سپردندشان .نظامی...
-
جستوجو در متن
-
نوبت گاه
لغتنامه دهخدا
نوبت گاه . [ ن َ / نُو ب َ ] (اِ مرکب ) جائی که در آن بارگاه افراخته باشند. نوبتگه . (ناظم الاطباء) : یکی هفته به نوبت گاه خسروروان می کرد هر دم تحفه ای نو. نظامی .نهادش بر بساط نوبتی گاه به نوبت گاه خویش آمد دگر راه . نظامی . || جای نوبتیان . کشیک خ...
-
دستگه
لغتنامه دهخدا
دستگه . [ دَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) دستگاه . جای صدر و مسند، چرا که دست به معنی مسند آمده است . (غیاث ) (آنندراج ). || دستگاه . (جهانگیری ).مخفف دستگاه است که دسترس و سامان باشد. (از برهان ). قدرت و سامان . (غیاث ). کثرت اسباب غنا و سرمایه و قدرت . (شرف...
-
نوبت
لغتنامه دهخدا
نوبت . [ ن َ / نُو ب َ ] (از ع ، اِ) کرت . مرتبه . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (برهان قاطع) (انجمن آرا) (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). دفعه . دور. (ناظم الاطباء). ره . راه . دست . (یادداشت مؤلف ). نوبة. نوبه : مطربان ساعت به ساعت بر نوای زیر و بم گاه سرو...