کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوافز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوافز
لغتنامه دهخدا
نوافز. [ ن َ ف ِ ] (ع اِ) نوافز الدابة؛ پاهای ستور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). واحد آن نافزة است ،و مشهورتر نوافز است . (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
نوافذ
لغتنامه دهخدا
نوافذ. [ ن َ ف ِ ] (ع اِ) ج ِ نافذة. رجوع به نافذة شود. || هر سوراخ که بدان نفس را سرور یا غم رسد همچو سوراخ گوش و بینی و دهن و سوراخ دبر. (منتهی الارب ). هر شکاف یا سوراخی در بدن انسان چون دهن و بینی . (المنجد). || ج ِ نافذ. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
نافزة
لغتنامه دهخدا
نافزة. [ف ِ زَ ] (ع اِ) واحد نوافز است . رجوع به نوافز شود:نوافزالدابة؛ پایهای ستور. (منتهی الارب ). قوائمها، واحدتها: نافزة. (معجم متن اللغة). و معروف نواقز است [ به قاف ] . (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).
-
نواقز
لغتنامه دهخدا
نواقز. [ ن َ ق ِ ] (ع اِ) نواقز الدابة؛ دست و پای ستور. (منتهی الارب ). ج ِ ناقزة. نیز رجوع به نوافز شود.