کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نواس
لغتنامه دهخدا
نواس . [ ن َوْ وا ] (ع ص ) لرزنده ٔ مضطرب سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجل نواس ؛ مردمضطرب مسترخی . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
نواس
لغتنامه دهخدا
نواس . [ ن ُ ] (ع اِ) فروهشته . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). دود و جز آن که به سقف و از آن آویزان ماند. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).- نواس العنکبوت ؛ تار عنکبوت به سبب لرزان و مضطرب بودن آن . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
علی احمر
لغتنامه دهخدا
علی احمر. [ ع َ ی ِ اَ م َ ] (اِخ ) ابن مبارک احمر. وی بر شعر ابی نواس دو غلط و اشتباه گرفته است که در الموشح مذکور است . رجوع به الموشح مرزبانی ص 273 شود.
-
زبرقان
لغتنامه دهخدا
زبرقان . [ زِ رِ ] (اِخ ) از مشایخ است از نواس بن سمعان روایت دارد و شهربن حوشب از او نقل حدیث کند. ابن حبان در کتاب ثقات گوید: من او و پدرش را نمیشناسم . (از لسان المیزان ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲ المعبدی از نسل معبدبن العباس بن عبدالمطلب بن هاشم . یکی از مشاهیر علم نحو و عربیت بمذهب کوفیان . از وجوه و کبار اصحاب ثعلب . و زبیدی ذکر او آورده است . یاقوت گوید: زبیدی نام احمدبن سلیمان دیگری راآورده و او را...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان المعبدی مکنی به ابوالحسین . محمدبن اسحاق الندیم ذکر او آورده است و گوید: او از علی بن ثابت و او از ابوعبید و هم از برادرزاده ٔ او ابوالوزیر و او از اعرابی روایت کند و از او ابوبکر محمدبن حسین بن مقسم روایت آرد. وی ر...
-
علی شمشاطی
لغتنامه دهخدا
علی شمشاطی . [ ع َ ی ِ ش ِ] (اِخ ) ابن محمد شمشاطی عدوی . مکنی به ابوالحسن . از ادیبان و شاعران به شمار میرفت و در سال 377 هَ . ق . در قید حیات بود و سال وفات او را 380 هَ . ق . ذکر کرده اند. او راست : 1- أخبار ابی تمام والمختار من شعره . 2- تفضیل ا...
-
ابن عمار ثقفی
لغتنامه دهخدا
ابن عمار ثقفی . [ اِ ن ُ ع َم ْ مارِ ] مکنی به ابوالعباس ، احمدبن عبیداﷲبن محمدبن عمار ثقفی کاتب . او با ابوعبداﷲ محمدبن جراح مصاحبت داشته و از وی روایت کرده . وفات او به سال 319 هَ .ق . بوده است . از کتب اوست : کتاب المبیضه فی اخبار مقاتل آل ابیطالب...
-
سویق
لغتنامه دهخدا
سویق . [ س َ ] (ع اِ) پست . (دهار) (منتهی الارب ). پست که بهندی سَتوگویند. (آنندراج ) (غیاث ). پست . تلخان و آنرا از هفت چیز کنند: گندم ، جو، نبق ، سیب ، کدو، حب الرّمان ، سنجد. و هر یک را بنام آن چیز خوانند. (بحر الجواهر).- سویق الارزه ؛ تلخان برنج...
-
ابوعلی
لغتنامه دهخدا
ابوعلی . [ اَ ع َ ] (اِخ ) خلیع، حسین بن ضحاک بن یاسر شاعر بصری . اصل او از خراسان است از موالی اولاد سلیمان بن ربیعة باهلی صحابی . او شاعری مزاح بود و در انواع شعر دست داشت و گفته های اومطبوع است و در گستاخی در مجلس خلفا هم سنگ اسحاق بن ابراهیم ندیم...
-
ابوالعتاهیه
لغتنامه دهخدا
ابوالعتاهیه . [ اَ بُل ْ ع َ ی َ ] (اِخ ) ابواسحاق اسماعیل بن قاسم بن سویدبن کیسان العنزی بالولاء العینی . معروف به ابی العتاهیه ٔ شاعر مشهور. مولد او به عین التمر شهرکی به حجاز نزدیک مدینه است و بعضی گفته اند از اعمال سقی الفرات . و یاقوت حموی در کت...
-
جلودی
لغتنامه دهخدا
جلودی . [ ج َ / ج َ ل َوْ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن یحیی بن احمدبن عیسی بصری مکنی به ابواحمد از بزرگان دانشمندان شیعی بصره بوده و در تاریخ و نجوم و اخبار و سیر دستی توانا داشته و در فقه وکلام و تاریخ تألیفاتی دارد.او راست : 1 - اخبار ابی داود. 2 - اخبار ...
-
المام
لغتنامه دهخدا
المام . [ اِ ] (ع مص ) گناه صغیر کردن . (مصادر زوزنی ). مباشر و مرتکب صغایر شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ارتکاب لَمَم یعنی گناهان کوچک . (از اقرب الموارد). || گناه کردن . (از اقرب الموارد). || فرودآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ). فرودآمدن ...
-
هارون الرشید
لغتنامه دهخدا
هارون الرشید. [ نُرْ رَ ] (اِخ ) ابن محمد المهدی بن ابی جعفر منصور. پنجمین خلیفه ٔ عباسی . وی به سال 148 هَ . ق . متولد شد و در سال 170 هَ . ق . / 786 م . به جای هادی برادر بزرگش در بغداد به مسند خلافت نشست . مادرش خیزران دختر عطانامی از یمن بوده که ...