کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوار 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نوار بستن
لغتنامه دهخدا
نوار بستن . [ ن َ / ن ُب َ ت َ ] (مص مرکب ) نواربندی کردن . نوارپیچ کردن . بار یا بسته ای را با نوار استوار کردن . || باندپیچی کردن . روی زخم را با نوار و باند پوشاندن .
-
لامی نوار
لغتنامه دهخدا
لامی نوار. (فرانسوی ، اِ) نام ماشینهائی مرکب از دو استوانه ٔ فولادی که بر روی هم قرار دارند و دردو جهت مختلف به گردش درآیند و میان آنها قطعات و صفحات فلزی برای مسطح شدن و یا ورقه شدن قرار دهند.
-
جستوجو در متن
-
علاقه بند
لغتنامه دهخدا
علاقه بند. [ ع ِق َ / ق ِ ب َ ] (نف مرکب ) آنکه ابریشم بافد و رشته و غیره از ابریشم سازد. و بهندی پطوه گویند. (آنندراج ). || سازنده ٔ نوار و قیطان . (ناظم الاطباء). || کسی که ابریشم تابیده و نوار و قیطان فروشد. (ناظم الاطباء).
-
ریچارد
لغتنامه دهخدا
ریچارد. (اِخ ) دوم . پسر پرنس نوار (شاهزاده ٔ سیاه ) (1367 - 1400 م .) و پادشاه انگلستان (1377 - 1399 م .). وی مدتی طولانی با پارلمنت انگلستان منازعه داشت . (فرهنگ فارسی معین ).
-
وضین
لغتنامه دهخدا
وضین . [ وَ ] (ع ص ) هر چیزی برهم چیده و دوتاکرده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) نوار و تنگ هودج پهن که از دوال یا موی بافند، یا آن جز از چرم نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وُضُن . (منتهی الارب ). || تنگ پالان شتر. (منتهی ...
-
نسع
لغتنامه دهخدا
نسع. [ ن ِ ] (ع اِ) نوار و تنگ ستور که از دوال پهن بافند بر شکل شراک کفش . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). نوار ادیمین و دوال تافته . (از مهذب الاسماء). نوار. (دهار). دوال یا ریسمان پهن طویلی که بدان بارها را [ بر پشت ستور ] ب...
-
حقب
لغتنامه دهخدا
حقب . [ ح َ ق َ ] (ع اِ) پالان اشتر. || تنگ شتر که متصل به تهیگاه وی باشد. (منتهی الارب ). تنگ که بر شتر بندند. نوار میان بند شتر. تنگ پالان شتر. رسن میان شتر.ج ، احقب . (مهذب الاسماء). || کمر زنان که بر میان بندند. حقاب ؛ چیزی است که زنان پیرایه را ...
-
اعلم
لغتنامه دهخدا
اعلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) نام کوره ٔ بزرگی است بین همدان و زنجان از نواحی جبال که فارسیان آنرا «المرا» بفتح الف و لام خوانند، و نویسندگان آن را به صورت «اعلم » ضبط کنند و قصبه ٔ (مرکز) این کوره «درگزین » است . و بزرگانی در سیاست و علم از آن برخاسته ان...
-
هوید
لغتنامه دهخدا
هوید. [ هَُ وَ /وِ ] (اِ) جهاز شتر و آن بمنزله ٔ پالان او است و بعضی گویند این به فتح اول و کسر ثانی است و آن گلیمی است پشم آگنده که آن را بر دور کوهان شتر درآورند. (برهان ). جهاز شتر. (آنندراج ) (انجمن آرا) : گاه گویند فلان اشتر گم کرده هویدگاه گوین...
-
تانتاکولاتا
لغتنامه دهخدا
تانتاکولاتا. (اِ) از رده های مهم شانه داران و علامت مشخصه ٔ آنها داشتن دو «تانتاکول » دراز و شامل راسته های ذیل است :1- سیدی پیدا : جانوران این راسته دارای بدنی کم و بیش کروی یا استوانه ای شکل و دارای دو تانتاکول دراز می باشند، نمونه ٔ این راسته «اُر...
-
جفتاه
لغتنامه دهخدا
جفتاه . [ ج ُ ] (ع اِ) (الَ ...) از تشریفات دستگاه پادشاهی است و آن دو اسب اشهب شبیه به یکدیگرند که طوقی زرکش در گردن آنهاست و ساز و برگی نظیر ساز و برگ اسب سلطان دارند، چنانکه گوئی برای سواری پادشاه آماده شده اند. دو غلام از غلامان پادشاه که مانند ی...
-
هادی
لغتنامه دهخدا
هادی . (ع ص ، اِ) راهنما. راهنماینده . (برهان ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راهنمای . (دهار). مرشد. هدایت کننده . ج ، هادون ، هادین ، هداة. (اقرب الموارد) : بعثه سراجاً منیراً و مبشراً و نذیراً و هادیاً و مهدیاً. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 2...
-
گاسترولا
لغتنامه دهخدا
گاسترولا. (اِ) مرحله ای است از رشد جنین که در دنباله ٔ بلاستولا قرار داشته و در آن دو طبقه ٔ سلولی یا برگه مشخص میگردند یکی خارجی یا اکتودرم و دیگری داخلی یا آندودرم . گاسترولا بطرق مختلفی تشکیل می شود:1 - گاسترولاسیون بواسطه ٔ فرورفتگی یا آمبولی . ه...
-
نارمشک
لغتنامه دهخدا
نارمشک . [ م ُ ] (اِمرکب ) نار هندی . و آن تخمی است سرخ رنگ و اندک سبزی در میان دارد و آن را به عربی رمان مصری خوانند و خاصیت آن نزدیک به سنبل است . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا). گل درختی است موسوم به ناماشیر. (مفاتیح ). انار خرد شکافته چون گل...