کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
یک نواختی
لغتنامه دهخدا
یک نواختی . [ ی َ / ی ِ ن َ ] (حامص مرکب ) یک دستی . همواری . (یادداشت مؤلف ). رجوع به همواری و یک دستی شود.
-
جستوجو در متن
-
ناگذشته
لغتنامه دهخدا
ناگذشته . [ گ ُ ذَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) نگذشته . گذرناکرده : چو لشکر شد از خواسته بی نیازبر او ناگذشته زمانی دراز.فردوسی .خداوند را بگوی که بنده به شکر این نعمت ها چون تواند رسید که هر ساعتی نواختی یابد به خاطر ناگذشته . (تاریخ بیهقی ص 126).
-
ممقوت
لغتنامه دهخدا
ممقوت . [ م َ ] (ع ص ) دشمن داشته شده و دشمن گرفته . (ناظم الاطباء). دشمن گرفته شده و مبغوض . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). آنکه هر کس او را دشمن دارند. آنکه همه او را دشمن دارند. (مهذب الاسماء) : پس از گذشتن خداوندش چون درجه گونه ای ی...
-
زایل گردیدن
لغتنامه دهخدا
زایل گردیدن . [ ی ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) محو شدن . زدوده شدن . زایل گشتن : اگر تا این غایت نواختی بواجبی از مجلس ما نرسیده است اکنون پیوسته بخواهد بود تا همه ٔ نفرتها وبدگمانی ها که این مخلط افکنده است زایل گردد. (تاریخ بیهقی ص 335). اگر از این علا...
-
متسوق
لغتنامه دهخدا
متسوق . [ م ُ ت َس َوْ وِ ] (ع ص ) خرید و فروخت کننده و بازار جوینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خرنده و فروشنده و سوداگر و بازرگان و آمد و شد کننده در بازار و مرد بازاری . (ناظم الاطباء). || بازارگرم کن . هنگامه طلب . (یادداشت ...
-
مخلط
لغتنامه دهخدا
مخلط. [ م ُخ َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آمیخته کننده . (غیاث ). آمیزنده و کسی که آمیزد بعض کار را به بعض و فساد افکند در آن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آمیزنده و درهم کننده و فسادافکننده و برهم زننده . (ناظم الاطباء). تضریب کار. سخن چین ...
-
یکدستی
لغتنامه دهخدا
یکدستی . [ ی َ / ی ِ دَ] (ص نسبی ) منسوب به یکدست . مربوط به یکدست . || (ق مرکب ) با یک دست . به وسیله ٔ یک دست : سنگ بدان بزرگی را یکدستی برمی دارد. (از یادداشت مؤلف ).- یکدستی زدن به کسی ؛ سخنی گفتن که مخاطب گمان کند تو از کار او آگاهی در صورتی ک...
-
حاجبی
لغتنامه دهخدا
حاجبی . [ ج ِ ] (ص نسبی ) منسوب بحاجب . سمعانی گوید: «و هذه النسبة الی الجد و اسمه حاجب » و در کتاب انساب گروهی با این نسبت ذکر شده اند. || ابروئی . || (حامص ) پرده داری : «خواجه احمد حسن و دو حاجب دیگر با وی بودند و بسیار مرتبه داران و غلامی را از آ...
-
نفرت
لغتنامه دهخدا
نفرت . [ ن ِ رَ ] (ع اِمص ) رمیدگی . نوعی رمیدگی از چیزی . (غیاث اللغات ). بیزاری . اشمئزاز. رمیدگی . ناخواهانی . (یادداشت مؤلف ). فرار. گریز. هزیمت . هول . ترس . هراس . کراهت . ویسه . یارند. تنفر. عدم میل . (ناظم الاطباء) : اگر تا این حد نواختی بوا...
-
حسبانیة
لغتنامه دهخدا
حسبانیة. [ ح ِ نی ی َ ] (اِخ ) طائفه ای از فلاسفه که منکر وجود حقیقی اشیاء بوده اند و جهان خارج را وهم میپنداشتند و آنرا زاده ٔ عقول و توهمات و حواس مردم میشمردند. اینان که در قرن سوم هجری در کشور اسلام نفوذ کرده بودند، پیرو افکار شکاکان یونان و مکتب...
-
نواخت
لغتنامه دهخدا
نواخت . [ ن َ ] (مص مرخم ، اِمص ) نوازش . مهربانی . خاطرنوازی . شفقت . تسلی . (از ناظم الاطباء). دلجوئی . نیکی . برّ. بخشش . انعام . (فرهنگ فارسی معین ). تفقد. مکرمت .(یادداشت مؤلف ). افضال . اکرام . اعطاء : از بزرگی و از نواخت چه ماندکه نکرد این مل...
-
حاجب
لغتنامه دهخدا
حاجب . [ ج ِ ] (ع اِ) اَبرو. برو. استخوان ابرو مع گوشت و موی . موی ابرو. و هما حاجبان . ج ، حواجب . قوس حاجب ؛ خم ابرو، کمان ابرو. (منتهی الارب ). || و قوس حاجب بن زرارة که بدان مثل زنند. رجوع به حاجب بن زراره شود. || بازدارنده . حاجز. مانع. پوشنده ٔ...
-
مقابل
لغتنامه دهخدا
مقابل . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) روبارو، و با لفظ شدن و کردن و افتادن و داشتن با چیزی مستعمل . (آنندراج ). روباروی و مواجه . (ناظم الاطباء). روبرو. رویاروی . محاذی . حَذو. حِذاء. مواجه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نماز شام نزدیک است و امشب مه و خورشید ر...
-
امیرارسلان رومی
لغتنامه دهخدا
امیرارسلان رومی . [ اَ اَ س َ ن ِ ] (اِخ ) قهرمان داستان عامیانه ... که از داستانهای بسیار مشهور زبان فارسی است و از یک قرن باین طرف مورد توجه شدید عامه ٔ مردم بوده و همه جا خوانده می شده است و بارها نیز بطبع رسیده و بتازگی از روی آن فیلم تهیه کرده و...