کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نواخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نواخانه
لغتنامه دهخدا
نواخانه . [ ن َ ن َ / ن َ ن ِ] (اِ مرکب ) زندان . (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (برهان قاطع) (آنندراج ). بندی خانه . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). محبس . (انجمن آرا) : ببوسی گرت عقل و تدبیر هست ملکزاده را در نواخانه دست .سعدی (انجمن آرا).
-
واژههای مشابه
-
بی نواخانه
لغتنامه دهخدا
بی نواخانه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) فقیرخانه . خانه ٔ بینوایان . || خانه ای که در آن قوت و خوردنی نباشد : بخور چند روزی و بردار نیزچه جویی بدین بی نواخانه چیز؟ فردوسی .|| کنایه از دنیاست .
-
جستوجو در متن
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
نوا
لغتنامه دهخدا
نوا. [ ن َ ] (اِ) وسایل زندگی . آنچه زندگی رادرخور است . (سعید نفیسی ، تعلیقات تاریخ بیهقی ، از حاشیه ٔ برهان چ معین ). روزی . قوت . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه برای حیات باید، از خورش و پوشش و آلات و جز آن . ...