کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نه نه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نه نه
لغتنامه دهخدا
نه نه . [ ن َ ن َ / ن َ ن ِ ] (اِ) ننه . رجوع به ننه شود.
-
واژههای همآوا
-
نحنح
لغتنامه دهخدا
نحنح . [ ن َ ن َ ] (ع ص ) بخیل . (ناظم الاطباء). بخیل لئیم . (از اقرب الموارد). ج ، نحانح ، نحانحة. || نحنح النفس ؛ طیب النفس . (از اقرب الموارد) (از المنجد). یقال : ما انا بنحنح النفس عن کذا؛ ای ما انا بطیب النفس عنه . (از اقرب الموارد).
-
نهنه
لغتنامه دهخدا
نهنه . [ ن َ ن َه ْ ] (ع اِ) جامه ٔ تنگ بافته . (آنندراج ) (منتهی الارب ). ثوب رقیق النسج . (متن اللغة) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ها
لغتنامه دهخدا
ها. (ق ) (در تداول ) آری ؛ در مقابل نه : یا ها یا نه . نه ها، نه ، نه . نه ها گفت نه نه ؛ یعنی هیچ نگفت : پریرویان مه سیما سلامی ها علیکی نه .
-
میان بالا
لغتنامه دهخدا
میان بالا. [ یام ْ ] (ص مرکب ) مرد متوسطقامت . (آنندراج ). نه بلند و نه کوتاه . (ناظم الاطباء). میانه بالا. میانه قد. آنکه قدش نه بلند باشد نه کوتاه . متوسطقامت . (از یادداشت مؤلف ). نه بلند و نه کوتاه . (ناظم الاطباء). ربعه . که قدی متوسط نه بلند و...
-
آیاس
لغتنامه دهخدا
آیاس .(اِخ ) یاس ؟ : به آیاس و خلخ همی برگذربکش هرکه یابی بخون پدر. فردوسی .نه ارجاسب مانم نه آیاس و چین نه کهرم نه خلخ نه توران زمین . فردوسی .که این گر بدارد زمانی چنین نه آیاس ماند نه خلخ نه چین .فردوسی .
-
میانه سال
لغتنامه دهخدا
میانه سال . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) دوموی . نیم عمر. (زمخشری ). میانه سن . میانه عمر. نه جوان و نه پیر. (ناظم الاطباء). آن که نه جوان و نه پیر است . نه پیر و نه جوان . میان جوانی و پیری . که نه جوان و نه پیر باشد. کهل . (مرد). دومویه . کهله (زن ).
-
تخدب
لغتنامه دهخدا
تخدب . [ ت َ خ َدْ دُ ] (ع مص ) راه رفتن نه بزودی و نه بدرنگی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). راه رفتن نه سریع و نه آهسته . (المنجد). راه رفتنی میانه چنانکه نه سریع باشد و نه بطی ٔ. (از اقرب الموارد).
-
دوبهری
لغتنامه دهخدا
دوبهری . [ دُ ب َ ] (ص نسبی ) دوبهر. دوبهره . نه دراز نه کوتاه . نه بزرگ و نه کوچک . (یادداشت مؤلف ). مربوع . (ابوالفتوح رازی ). رجوع به دوبهر و دوبهره شود.
-
غم پرورد
لغتنامه دهخدا
غم پرورد. [ غ َ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) آنکه پیوسته در غم و اندوه باشد. غم پرور : در باغچه ٔ عمر من غم پروردنه سرو نه سبزه ماند نه لاله و وردبر خرمن ایام من از غایت دردنه خوشه نه دانه ماند نه کاه و نه گرد.خاقانی .
-
نش
لغتنامه دهخدا
نش . [ ن َ ] (حرف نفی + ضمیر) از: نه (از ادات نفی )+ اش (ضمیر). نه او را. مخفف نه او را : گنبدی نهمار بربرده بلندنش ستون از زیرو نه بر سرش بند. رودکی .نش آهن درع بایستی نه دلدل نه سرپایانش بایستی نه مغفر. دقیقی .نش از آفرین بار و نز غم نژندنه شرم از ...
-
چارنه
لغتنامه دهخدا
چارنه . [ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) چهارنه . چهار ورق از اوراق بازی که بر روی هر یک نه خال نقش شده . نه خال گشنیز (خاج ) و نه خال پیک (گلابی سیاه ) و نه خال دل (گلابی قرمز). و نه خال خشت .
-
پولاد غندی
لغتنامه دهخدا
پولاد غندی . [ غ ُ ] (اِخ ) نام دیوی مازندرانی : نه ارژنگ مانم نه دیو سپیدنه سنجه نه پولاد غندی نه بید. فردوسی .نمائی مرا جای دیو سپیدهمان جای پولاد غندی و بید.فردوسی .