کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهنج
لغتنامه دهخدا
نهنج . [ ن ِ هَِ ] (اِ) جوال . ظرفی که از موی وپشم بافند و آرد و گندم و امثال آن در آن کنند. (برهان قاطع) (آنندراج ). گوال . گاله . کیسه ٔ بزرگ پشمی . جوال . (فرهنگ خطی ). جوال مویین و یا پشمین . (ناظم الاطباء). || برجستگی سر گلهای مرکب که گلهای کوچک...
-
جستوجو در متن
-
کلاپرک
لغتنامه دهخدا
کلاپرک . [ ک ُ پ َ رَ ] (اِ مرکب ) یکی از انواع گلاذین ها (طرز قرار گرفتن گلها بر روی دم گل ) و این چنان است که گلهای بسیار فراوان برروی طبقی بنام نهنج قرار گرفته و نهنج ممکن است صاف یا برآمده باشد. و رجوع به گیاه شناسی گل گلاب شود.
-
کاسنی زرد
لغتنامه دهخدا
کاسنی زرد. [ ی ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) برگهای آن دندانه های بزرگ تیز دارد و گلهای آن زرد و دانه های آن دارای چتری است و مجموع آنها در بالای نهنج کره ای میسازند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 263).
-
خارشکر
لغتنامه دهخدا
خارشکر. [ ش ِ] (اِ مرکب ) گیاهی است از دسته ٔ لوله گلی ها و نهنج آن کروی و پرخار است و ماده ٔ قندی ترشح می کند که آن را شکرتیغال گویند و برای تسکین سرفه مؤثر است . (گیاه شناسی گل گلاب ص 261).
-
خارتاتاری
لغتنامه دهخدا
خارتاتاری . [ رِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گیاهی است که تمام آن را خارهای بسیار فراگرفته و نهنج آن شبیه بگل گندم است . جنس آن بسیار زیاد و در نقاط خشک میروید. (از گیاه شناسی تألیف گل گلاب ص 261).
-
مرکبان
لغتنامه دهخدا
مرکبان . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (اِ مرکب ) (تیره ٔ...) تیره ٔ کاسنی . دراصطلاح گیاه شناسی بزرگترین تیره از رستنیهای گلدار است و جنسهای مختلف آن بیش از ده هزار و تقریباً تمام آنها علفی هستند و کمتر در آنها درختی میتوان تشخیص داد. گلهای آنها در بالای ساقه ا...
-
بلقک
لغتنامه دهخدا
بلقک . [ ب َ ق َ ] (اِ) گیاهی است از تیره ٔ مرکبان که دارای نهنج زردرنگ یا صورتی رنگ است و میوه هایش طویل و بصورت مخروطی هستند که رأس آنها بطرف بالا و قاعده شان بر روی نهنج است . اندامهای این گیاه دارای کرکهای درشتی است که تقریباً بصورت خار درآمده ا...
-
کرکاش
لغتنامه دهخدا
کرکاش . [ ک َ ] (اِ) اقحوان . (یادداشت مؤلف ) (فرهنگ فارسی معین ). بابونج . مقارجه . رجل الدجاجة. بابونک . بابونق . (یادداشت مؤلف ). شجره ٔ مریم . بابونه ٔ گاوچشم . بابونه ٔ گاوی . (فرهنگ فارسی معین ). گیاهی است از تیره ٔ مرکبان که دارای گونه های د...
-
زبانه گلی ها
لغتنامه دهخدا
زبانه گلی ها. [ زَ ن َ / ن ِ گ ُ ] (اِ مرکب ) تیره ٔ مرکبها را (در گیاه شناسی ) برحسب شکل نهنج و گلچه هایی که بر روی آن قرار دارند به سه دسته تقسیم می کنند که در هر دسته گیاهان فراوانی است .اول - لوله گلی ها .دوم -زبانه گلی ها .سوم - آفتابی ها .نمونه...
-
کنگر
لغتنامه دهخدا
کنگر. [ ک َ گ َ ] (اِ) رستنیی باشد معروف وآن بیشتر در کوهستان روید و کناره های برگ آن خارناک می باشد و آن را پزند و با ماست خورند. قوت باه دهد و عرق را خوشبوی کند و به عربی حرشف و جناح البیش خوانند. (به کسر بای ابجد) و شوکةالدمن هم می گویند. و تخم آن...
-
کنف
لغتنامه دهخدا
کنف . [ ک َ ن َ ] (اِ) ریسمان را گویند که از پوست کتان تابند و آن به غایت محکم و مضبوط می باشد. (برهان ). همان کنب است ... یعنی ریسمان که از پوست کتان ببافند. (انجمن آرا). همان کنب به معنی ریسمان . (غیاث ). ریسمان که از پوست کتان تابند و به غایت محکم...
-
عصفر
لغتنامه دهخدا
عصفر. [ ع ُ ف ُ ] (ع اِ) گیاهی است که گوشت درشت را زرد و نرم سازد، و تخم آن را قرطم نامند. (منتهی الارب ). نباتی است که گوشت رانرم میکند، و آن را بهرمان نیز نامند و تخم آن قرطم است . (از اقرب الموارد). گل کاجیره که به هندی کسنبه گویند، و جامه ای که ب...
-
کوکب
لغتنامه دهخدا
کوکب . [ ک َ ک َ] (ع اِ) ستاره . (ترجمان القرآن ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و ذهب القوم تحت کل کوکب ؛ یعنی پراکنده و متفرق شدند. (منتهی الارب ). ستاره ٔ بزرگ یا عام است . ج ، کواکب . و سیم و شرار و داغ و اشک و نمکدان و گره از تشبیهات اوس...