کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نهایه
لغتنامه دهخدا
نهایه . [ ن ِ ی َ ] (ع اِ) نهایة. نهایت . پایان . رجوع به نهایت شود.
-
واژههای مشابه
-
نهایة
لغتنامه دهخدا
نهایة. [ ن َ ی َ ] (ع مص ) نیک خردمند گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
نهایة
لغتنامه دهخدا
نهایة. [ ن ِ ی َ ] (ع اِ) پایان . (دهار). کرانه . کناره . (صحاح الفرس ). پایان چیزی و غایت آن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). رجوع به نهایت شود. || سرچوب عران در بینی شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از متن اللغة). سر چوبی که در بینی شتر کنند. (نا...
-
جستوجو در متن
-
زخم
لغتنامه دهخدا
زخم . [ زَ ] (اِخ ) در نهایه است که نام کوهیست نزدیک مکه . (از منتهی الارب ).
-
نهایات
لغتنامه دهخدا
نهایات . [ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ نهایة. رجوع به نهایة و نهایت شود. || نهایات الدار؛ حدودها و اقاصیها و اواخرها. (المنجد). حدود خانه و جائی که خانه به آن منتهی میشود. (ناظم الاطباء).
-
عرین
لغتنامه دهخدا
عرین . [ ع َ ] (اِخ ) جدی است جاهلی و فرزندان او بطنی از زهیربن جذام ، از قحطانیة را تشکیل میدهند و مسکن آنان دقهلیة و مرتاحیة در مصر بوده است . (از الاعلام زرکلی از نهایة الارب ).
-
عقیلة
لغتنامه دهخدا
عقیلة. [ ع َ ل َ ] (اِخ ) از زنان مغنی و آوازه خوان بود. وی معاصر معبد، مغنی مشهور بوده است . (از اعلام النساء به نقل از العقدالفرید و نهایة الارب ).
-
زبانی
لغتنامه دهخدا
زبانی . [ زَ ] (ص نسبی ) نسبت است به بنوزبان ، بطنی از تمیم . (از نهایة الارب قلقشندی چ ابراهیم انباری ص 268 بنقل از اثیرالدین ابوحیان ).
-
صابون
لغتنامه دهخدا
صابون . (اِخ ) ج ِ صابی در حالت رفع (به قرائت مردم مدینه ) و در حالت نصبی و جری صابین خوانند. رجوع به تاج العروس ، نهایة و تفسیر ابوالفتوح شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الحسن علی بن یوسف قرشی بونی . او راست : هدایة القاصدین و نهایة الواصلین . (کشف الظنون ).
-
حاشد
لغتنامه دهخدا
حاشد. [ ش ِ ] (اِخ ) ابن جشم بن خیوان بن نوف الهمدانی . از قحطان ، جدی است جاهلی ، و بنی حجور از فرزندان او باشند. (اعلام زرکلی ، از نهایة الارب ).
-
عریب
لغتنامه دهخدا
عریب . [ ع ُ رَ ] (اِخ ) ابن زهیربن أبین (یا أیمن ) بن الهمیسع، از حمیر، از قحطانیة. جدی است جاهلی . و قبایل صنهاجة و جنادة و زناتة، که از قبایل مشهور مغرب هستند از نسل او میباشند. (از الاعلام زرکلی از طرفةالاصحاب و نهایة الارب ).
-
عصمة
لغتنامه دهخدا
عصمة. [ ع ِ م َ ] (اِخ ) ابن جشم بن معاویه ٔ هوازنی عدنانی . جدّی است جاهلی ، و فرزندان او بطنی از جشم را تشکیل می دهند. ابوالاحوص عوف بن مالک تابعی از نسل او بوده است . (از الاعلام زرکلی از نهایة الارب و السبائک و جمهرةالانساب ).