کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ننوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ننوشیدن
لغتنامه دهخدا
ننوشیدن . [ ن َ دَ ] (مص منفی ) ننیوشیدن . مخفف ننیوشیدن است .(یادداشت مؤلف ). رجوع به نیوشیدن شود : تو چه دانی تا ننوشی قالشان زآنکه پنهان است بر تو حالشان . مولوی .|| مقابل نوشیدن . نیاشامیدن .
-
جستوجو در متن
-
عیاف
لغتنامه دهخدا
عیاف . (ع مص ) ننگ داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نپسندیدن شخص طعام یا شراب را و نخوردن و ننوشیدن آن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || ترک گفتن شخص آب را، در حالیکه تشنه باشد. (از اقرب الموارد). عَیف . عَیَ...
-
تقزز
لغتنامه دهخدا
تقزز. [ ت َ ق َزْ زُ ] (ع مص ) نیک پاک بودن از آلایش و ریم و چرک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نفرت طبع نمودن از چیزی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نخوردن و ننوشیدن چیزی به اراده . (از اقرب الموارد).هو یتقزز من ا...