کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمیم
لغتنامه دهخدا
نمیم . [ن َ ] (ع مص ) سخن چینی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101). نَم ّ. نمیمة. (متن اللغة). رجوع به نم و نمیمةشود. || (ص ) غماز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). سخن چین . (آنندراج ). || حرکت . نمیمة. (اقرب الموارد). || صوت کتابت . نمیمة. || کتابت . نم...
-
جستوجو در متن
-
نمیمة
لغتنامه دهخدا
نمیمة. [ ن َ م َ ] (ع مص ) نَم ّ. نمیم . (اقرب الموارد). سخن چینی کردن . (زوزنی ). || (اِمص ) سخن چینی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). ج ، نمیم ، نمائم . || (اِ) آواز ترکش . (منتهی الارب ). || آواز کتابت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آواز ک...
-
وقیح
لغتنامه دهخدا
وقیح . [ وَ ] (ع ص ) (رجل ...الوجه ) سخت روی یا کم شرم . (المنجد) (اقرب الموارد). بی شرم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). شوخ روی . (تاج المصادر بیهقی ) : هست چون قمری طناز و وقیح هست چون طوطی غماز و نمیم . خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 658).آن خدایی که ت...